چرا خبرنگاری در قزوین به دردسرش نمی‌ارزد

چرا خبرنگاری در قزوین به دردسرش نمی‌ارزد
چرا خبرنگاری در قزوین به دردسرش نمی‌ارزد
اساساً در استان قزوین نگاه صنفی به خبرنگاران وجود ندارد و شرایطی را شاهد هستیم که خبرنگاران عطای خبرنگاری را به لقایش ببخشند یا در شرایطی قلم بزنند که همواره آماج حملات و برداشت‌های نادرست و غیرمنطقی قرار گرفته و علی‌رغم انجام ساعت‌ها فعالیت طاقت فرسا از حداقل حقوق نیز برخوردار نباشند.
اساساً در استان قزوین نگاه صنفی به خبرنگاران وجود ندارد و شرایطی را شاهد هستیم که خبرنگاران عطای خبرنگاری را به لقایش ببخشند یا در شرایطی قلم بزنند که همواره آماج حملات و برداشت‌های نادرست و غیرمنطقی قرار گرفته و علی‌رغم انجام ساعت‌ها فعالیت طاقت فرسا از حداقل حقوق نیز برخوردار نباشند.

یادداشت تیتر قزوین | "چه شغلی داری؟" با پرسیدن این سوال از طرف یکی از دوستان قدیمی بود که به فکر فرو رفتم و این موضوع ذهنم را مشغول کرد که به راستی پس از گذشت چندین سال فعالیت رسانه‌ای و یدک کشیدن نام خبرنگار و تحمل رنج‌ها، چالش‌ها و بی مهری‌ها آیا توانستم به اهدافی که در ابتدا داشتم دست یابم.

 اساساً خبرنگاری از دور به‌ عنوان شغلی شیک و اجتماعی دیده می‌شود، با فضای رسانه‌ای سایر استان‌ها آشنا نیستم، اما خبرنگار بودن در استان قزوین همیشه با سختی‌هایی همراه بوده و برای انجام رسالت خود باید دردسرهای بسیاری را متحمل شده و استرسی دائمی را تحمل کرد. 

نیم نگاهی به کلیت وضعیت رسانه‌های استان

رسانه‌ها در استان قزوین مانند هر مکان دیگری با رویکردهای مختلف شکل گرفته و فعالیت می‌کنند، اما با بررسی آن‌ها می‌توان به نکات مهمی پی برد که از اهمیت بالایی برخوردار هستند و گویی شرایطی وجود دارد که رسانه‌ها و به تبع آن خبرنگاران را از ذات و جایگاه اصلی خود دور می‌کند.

نگاه تک بعدی، رسانه‌های استان را در وضعیتی قرار داده که صرفاً خود را در جایگاه نقد کردن بر حق می‌دانند و از پذیرش نقد، سر باز می‌زنند؛ جایگزینی عامدانه یا غیرعامدانه تخریب در برابر نقد، رسانه‌ها را در وضعیتی قرار می‌دهد که امکان هرگونه مناظره و حتی مکالمه را از آن‌ها سلب می‌کند و همین اصطکاک، انسجام لازم برای استیفای حقوق مشترک را از بین می‌برد.

خبرنگارانی که به اتهام انجام رسالتشان به دادسرا احضار می‌شوند

مطالبه‌گری یکی از اصول اولیه خبرنگاری به شمار می‌آید، اما قصه این موضوع نیز در استان به گونه‌‌ای رقم خورده که برای تحقق آن باید راه‌های پر پیچ و خمی را طی کرد و حتی به عناوین مختلف متهم شد.

بارها شاهد بوده‌ایم که خبرنگاران استان از طیف‌های گوناگون به بهانه‌های مختلف به دادسرا احضار می‌شوند، این درحالی است که صرفاً به انجام وظیفه خبرنگاری خود پرداخته‌اند و این احضارها نشانگر نفی آزادی بیان آن‌ها است، این قشر درصورت انتقاد و یا پرداختن به موضوعات خاص از طرف افراد حقیقی و حقوقی و حتی از جانب سایر رسانه‌ها مورد استنطاق قرار می‌گیرند.

باتوجه به قانون، خانه مطبوعات وظیفه صیانت از تمام اعضا را برعهده دارد، اما این واحد در قزوین سال‌ها است بلاتکلیف مانده و در آخرین تصمیم بنا شد انتخابات دوره جدید به‌صورت متمرکز و کشوری برگزار شود که برای آن هم تاریخ مشخصی اعلام نشده است.

سیاست زدگی در استان نیز به کمک کشته شدن روح خبرنگاری در استان آمده، تحلیل‌های موجود نیز به گونه‌ای هستند که جنبه ارائه راه‌کارها را کمتر مورد توجه قرار داده و اصحاب قلم مجبور هستند به گونه‌ای قلم بزنند که به مذاق صاحبان قدرت خوش بیاید.

می‌توان گفت، منافع و سیاست‌ها هستند که معیار و مرزها را مشخص می‌کنند، این درحالی است که طبق قوانین موجود باید تمام خبرنگاران از حقوقی برابر برخوردار باشند.

در کنار موارد ذکر شده شاهد نابرابری‌هایی در استان هستیم که توجه ویژه مدیران به برخی، محدود کردن رپرتاژ به رسانه‌های خاص، دعوت‌های خاص برای حضور در مراسمات به بهانه‌های مختلف و حتی کم لطفی مدیران مسئول نسبت به خبرنگاران فعال خود از جمله آن‌ها است.

خبرنگارانی که آماج بی مهری‌های مداوم قرار می‌گیرند

بسیاری از خبرنگاران استان باوجود داشتن سابقه فعالیت خبری تاثیرگذار و مفید از داشتن بیمه محروم هستند و در این رابطه حقوق مشخصی برایشان تعریف نشده و بلاتکلیف هستند.

خبرنگاری جزء مشاغل سخت و بدون زمان و مکان محسوب می‌شود، اما این قشر از هرگونه مزایا و حقوق بی بهره‌اند؛ ایجاد تعاونی مسکن، بهبود شرایط رفاهی، انجام اقداماتی در راستای حمایت مالی، ارتقای سطح کمی و کیفی و دفاع از حقوق اعضا و رایزنی با واحدهای مختلف از جمله مواردی است که اقدام قابل توجهی برای آن صورت نگرفته است.

مسکن یکی از مسائل خبرنگاران استان است، اما پروژه تعاونی مسکن خبرنگاران سال‌ها است خاک می‌خورد و مسئولان در این باره اقدام عملی مناسبی انجام نداده‌اند و اساساٌ در استان نگاه صنفی به خبرنگاران وجود ندارد.

حاکمیت چنین مواردی در استان، رسانه‌ها را به محاق برده و باعث شده خبرنگاران عطای خبرنگاری را به لقایش ببخشند یا در شرایطی قلم بزنند که همواره آماج حملات و برداشت‌های نادرست و غیرمنطقی قرار گرفته و علی‌رغم انجام ساعت‌ها فعالیت طاقت فرسا از حداقل حقوق نیز برخوردار نباشند و در کنار این برخوردهایی را شاهد هستیم که سوهان جسم اصحاب رسانه است.

باوجود اینکه در زمان حاضر فضای مجازی حرف اول در هدایت افکار عمومی را به عهده دارد و رسانه‌ها هم قطعا باید در این فضا و متناسب با نیاز مخاطب ورود پیدا کنند؛ اما این موضوع با حفظ رسانه‌های کاغذی در تضاد نیست و می‌توان این دو را در کنار هم داشت که هر کدام ویژگی‌ها و مزایای خاص خود را دارا هستند.

اما نوعی نگاه سلبی در رابطه با رسانه‌های کاغذی و محدود کردن آن‌ها را شاهد هستیم و نگاه مدیرکل پیشین ارشاد استان هم از همین جنس بود.

نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این است که جدای از عدم حمایت مسئولین و متولیان رسانه‌ها، خود اصحاب رسانه هم در برخی موارد به جای حمایت از هم‌صنفان خود مقابل آن‌ها قرار می‌گیرند.

باید به این نکته تاکید داشت که داشتن تفاوت سلیقه، نگرش و پرداختن به موضوعات طبیعی بوده و تضارب آرا نیاز پیشرفت هر صنفی است، اما در مواردی که موضوع صنفی مطرح می‌شود باید همه نگاه حمایت‌گر داشته باشند.

در پایان می‌توان در پاسخ به پرسش دوستم که با شنیدن خبرنگار بودنم در ذهنش به مزایای خبرنگاری و هیجان آن فکر می‌کرد؛ گفت: "آواز دهل شنیدن از دور خوش است.”


انتهای پیام/

https://www.titrqazvin.ir/news/13867

مطالب پیشنهادی از سراسر وب