دریا جان فعال رسانه‌ای را گرفت

نیما کشوری عصر دوشنبه 10 مهرماه هنگام شنا در دریای خزر غرق شد و جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرنگار تیتر قزوین، "نیما کشوری" فعال سیاسی و رسانه‌ای با اخلاق، نجیب و مردمی هنگام شنا در دریای خزر جان خود را از دست داد.
‏
کشوری نخستین فردی بود که غرفه فضای مجازی را در نمایشگاه مطبوعات در کشور دایر کرد.

او 4 ماه قبل ازدواج کرده بود و در دستگیری دسته‌جمعی مدیران کانال‌های تلگرام نزدیک به اصلاح‌طلبان در اواخر سال 95 بازداشت شده بود.

انتهای پیام/

https://www.titrqazvin.ir/news/14340

برچسب‌ها : نیما کشوری,دریای خزر,فعال رسانه?ای

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

ارسال نظرات

نام *

ایمیل *

نظر شما *

• پایگاه خبری تحلیلی تیترقزوین نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
• لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
• توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
• با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
• آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

Raha

13 آبان 1402، 05:49

نیما جان روح‌ات شاد... هیچ‌وقت یادم نمیره مرداد سال 96 تازه از انفرادی به بند عمومی منتقل شده بودی؛ البته تنها نبودی، چند نفر بودین که معروف شده بودین به گروه تلگرامی‌های بازداشتی و بعد از 6 ماه از بند دو_الف به بند عمومی منتقل شده بودین. چند روزی رو باهم در قرنطینه زندان اوین بودیم. من به‌صورت تنبیه‌ای از بند 8 برای 20 روز به‌ قرنطینه اومده بودم و ده روزی میشد که اون‌جا بودم و یادم است آخر شب بود که شما رو از بند دو_الف به‌قرنطینه آوردن... تو همون لحظه اول وکیل‌بند قرنطینه پرسید جرمتون چیه؟ و تو بلند شدی و گفتی سیاسی. من اینو که شنیدم با خوش‌حالی سریع به‌طرفت اومدم. (آخه سیاسی‌ها یک کششی نسبت به‌هم دارند که ناشناخته هر لحظه و هر جا همو ببینند گویی که سال‌‌ها همو می‌شناسن) خیلی خوشحال شدم بعد از ده روز تو قرنطینه‌ی کوفتی موندن با اون‌همه گرفتاری و آدم‌های جور و واجور و مصیبتی که کشیدم از دور موندن از دوستام تو بند و ممنوع‌ از تلفن زدن به خانواده و آلودگی و شلوغی و بی‌غذایی و آوارگی اون‌جا یهو چند نفر هم‌صنف (سیاسی) اومدن این‌جا و این واقعاً بهترین لحظه بود برام و انگار بال درآورده بودم از خوش‌حالی. همون ابتدا نشستیم و چقدر باهم صحبت کردیم و گرم گرفتیم همو، گویی که چند سال همدیگه‌رو می‌شناسیم. و چقدر تو صاف و بی‌آلایش بودی. این رو حالا که رفتی نمی‌گم، همیشه حتیٰ به‌دوستات هم می‌گفتم نیما چقدر ساده و صمیمیه. از بندهای عمومی ازم می‌پرسیدی و می‌گفتی: بچه‌های سیاسی هستن اون‌جا؟ گفتم: آره بابا... این‌جا رو نگاه نکن رفیق‌هامون همه بالا هستن، منم موقت و تنبیه‌ای فعلاً اینجام و واقعاً عاصی شدم این چند روز و شما اگه نمی‌اومدین دیگه دیوونه می‌شدم... چهار یا پنج روز اون‌جا بودین و چقدر اون چند روز با دوستات گفتیم و خندیدیم و من همه‌ی رنج‌های قرنطینه رو فراموش کرده بودم. تو چقدر مهربون بودی. زندانی‌های دیگه همه‌رو راحت به‌خودت جذب می‌کردی و دنبال کار بعضی‌ها رو می‌گرفتی و اسم و مشخصاتشون رو می‌نوشتی تا رفتی بیرون گره از کارشون وا کنی... لُر بودی، از آن لُرهای صاف و ساده و صمیمی... چقدر پرشور بودی نیما... خیلی دوست داشتی در فضای سیاسی کار کنی و انصافاً جنمش رو هم داشتی و خیلی ارتباطات با مدیران و مسئولین داشتی... یادم میآد فردای اون‌روز که اومدین شبکه خبر اسمتون رو زیرنویس کرده بود که: »فعالین تلگرامی وثیقه شدن و آزاد شدن...« و اسم تو و رفیق‌هاتو نوشتن که همه آزاد شدین، ولی شما هنورز اون‌جا بودین...!!! بهم گفته بودی یکیو دوست داری و از این می‌ترسیدی که نکنه این مدت بازداشتی نظر خانواده‌شو عوض کنه و از طریق تلفن فهمیده بودی یکی از مسئولین رده‌بالای دولت (حالا اسمش بماند) قرار شده با خانواده اون دختر صحبت کنه و ضمانتت رو بکنه و چقدر دلشوره‌ی این قضیه رو داشتی نیما... یادم هست شعر هم می‌گفتی، یکی از شعرهات رو به‌یادگار برام نوشتی و دادی بهم و هنوز دارمش... تو اون پنج روز تازه داشتم بهتون عادت می‌کردم که یهو اومدن و اسمتون رو خوندن که وسایلتون رو جمع کنید که وثیقه شدین (البته 4 روز بعداز اعلام شبکه خبر). آخخخ، مثل یک پرنده‌ی تو قفس بی‌تاب رهایی بودی و همو در آغوش گرفتیم و رفتی و دوستانت هم یکی - یکی خداحافظی کردن و همه آزاد شدین؛ اما من واقعاً اون‌روز غم بزرگی رو دلم نشست و دوباره تنها شده بودم. و تو این‌بار هم این قفس دنیا رو تاب نیاوردی و بی‌هوا رفتی و من امشب هم بدتر از اون حالی‌ام که مرداد شش سال پیش وقتی رفته بودی پیدا کردم. شاید فقط دریا می‌تونست اون‌همه شور و حرارت رو خاموش و سرد کنه...! روح‌ات شاد نیما جان...????

خبر فوری

دریا جان فعال رسانه‌ای را گرفت

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

هشت مصدوم بر اثر انفجار کپسول گاز خودرو در شهر اقبالیه قزوین/حال سه تن از مصدومان وخیم گزارش شده است

آمارهای تصادفات کشور نشان از شرایط بحرانی دارد

دستگیری 2 نفر از اراذل و اوباش در خیابان تهران قدیم قزوین

افتتاح پروژه اتصال فیبر نوری در سه شهر استان قزوین

هشت مصدوم بر اثر انفجار کپسول گاز خودرو در شهر اقبالیه قزوین/حال سه تن از مصدومان وخیم گزارش شده است

معاون رئیس جمهور برای افتتاح چند طرح دانش بنیان وارد قزوین شد

بارش‌های بهاری در قزوین تا پایان امروز ادامه دارد

دشمنان با رسانه درصدد انتشار تصویری غیرواقعی از شرایط موجود هستند

زمین چمن مصنوعی در شهر شال افتتاح شد