رفتارهای برخی، ریختن هیزم در آتش تجزیه‌طلبان است

رفتارهای برخی، ریختن هیزم در آتش تجزیه‌طلبان است
رفتارهای برخی، ریختن هیزم در آتش تجزیه‌طلبان است
«مسعود پزشکیان» سیاستمدار اصلاح‌طلب و پزشک، زاده 7 مهر 1333 مهاباد است. او که هم‌اکنون به‌عنوان نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس یازدهم فعالیت می‌کند در دوره‌های هشتم، نهم و دهم مجلس نیز حضور داشته است. صلاحیت پزشکیان برای دوازدهمین دوره مجلس ابتدا توسط هیات اجرایی انتخابات رد شد، اما او پس از تایید توانست بار دیگر در انتخابات 11 اسفند 1402 رای مردم تبریز، آذرشهر و اسکو را به‌دست آورده و با کسب رتبه دوم برای پنجمین بار، به‌عنوان نماینده این حوزه انتخابیه برگزیده شود.
«مسعود پزشکیان» سیاستمدار اصلاح‌طلب و پزشک، زاده 7 مهر 1333 مهاباد است. او که هم‌اکنون به‌عنوان نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس یازدهم فعالیت می‌کند در دوره‌های هشتم، نهم و دهم مجلس نیز حضور داشته است. صلاحیت پزشکیان برای دوازدهمین دوره مجلس ابتدا توسط هیات اجرایی انتخابات رد شد، اما او پس از تایید توانست بار دیگر در انتخابات 11 اسفند 1402 رای مردم تبریز، آذرشهر و اسکو را به‌دست آورده و با کسب رتبه دوم برای پنجمین بار، به‌عنوان نماینده این حوزه انتخابیه برگزیده شود.

گفت‌وگو نشریه تقاطع شماره 34 | این پزشک فوق تخصص جراحی قلب که بدون لکنت‌زبان و پرده‌پوشی، مواضع سیاسی خود را بیان می‌کند، در دوره دهم، نایب‌رئیس اول مجلس شورای اسلامی بود و در دولت هشتم، سمت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را برعهده داشت.

آن‌چه در ادامه می‌آید گفت‌وگویی با این چهره سیاسی است که بازتاب دهنده مواضع پزشکیان درباره علت کاهش مشارکت در انتخابات اخیر، حجم بالای آرای باطله، چرایی رای ندادن سید محمد خاتمی، جدال‌ها برای ریاست مجلس در دوره دوازدهم، عکسبرداری مخفیانه یک روحانی در قم و... است.

انتخابات مجلس دوازدهم را با وجود حواشی بسیاری که داشت، پشت سر گذاشتیم؛ اما نکته حائز اهمیت، حجم بالای آرای باطله بود. تحلیل شما در این باره چیست؟

بارها گفته‌ام؛ مشکل اصلی این بود که عده‌ای با وجود سلایق، عقاید و قومیت‌های مختلف باید در رقابت‌های انتخاباتی حضور می‌داشتند، اما نیامدند. از سوی دیگر، عده‌ای هم به خاطر جّوی که وجود داشت، احتمال می‌دادند اگر بیایند تائید صلاحیت نشوند و به این خاطر نیامدند؛ تعدادی نیز آمدند، اما تائید صلاحیت نشدند.

وقتی از یک جناح، دسته و یک طرز تفکر یا هرکسی را که می‌خواهیم به صحنه بیاید اجازه حضور بدهیم، اما به طرف مقابل اجازه ندهیم که آنها هم حضور پیدا کنند، بلکه این اجازه به رده سوم و چهارم آن‌ها داده می‌شود، طبیعتا مشارکت کاهش می‌یابد. یک عده دلشان می‌خواهد در انتخابات شرکت کنند، اما فردی را ندارند که به او رأی بدهند و آن‌هایی که حضور دارند را هم نمی‌خواهند و طبیعتا رأی باطله می‌دهند. اما آن فرد دلش با انقلاب و کشور است و در چهارچوب باورهایش، مملکت، انقلاب و سیستم را قبول دارد، ولی با این روند کاری کرده‌اند که او به ناچار رأی باطله بدهد. از طرف دیگر، تعدادی هم به اجبار آمدند و رأی دادند، علی‌رغم اینکه دل آن‌ها هم نمی‌خواست، ولی چاره‌ای نداشتند و باید انتخاب می‌کردند.

در جلسه‌ای که آقای رئیسی دعوت کرده بودند، به ایشان عرض کردم؛ اگر من جای شما بودم قبل از اینکه هیات‌های اجرایی شروع به قلع‌وقمع کنند، این جلسه را می‌گذاشتم. و این‌که خودم می‌رفتم از یک دسته از افراد شاخص، سرشناس و مورد اعتماد مردم خواهش می‌کردم که بیایند ثبت‌نام کنند؛ از آن طرف، با شورای نگهبان صحبت می‌کردم که برای افراد پرونده‌سازی نکنند که این‌ها بدون مشکل بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند. مقام معظم رهبری نیز از ابتدای سال می‌گفتند که کاری کنید مردم پای صندوق‌های رأی بیایند.

این نتیجه به تصور من باعث می‌شد که مردم به خاطر آن‌ها به پای صندوق‌ها آمده و رأی می‌دادند و از طرفی حتی اگر 20-10 نفر هم از کسانی که آن‌ها نمی‌خواهند به مجلس می‌آمدند؛ اتفاق خاصی نمی‌افتاد، ولی مشارکت افزایش پیدا می‌کرد. اما این‌ها نه تنها این کار را نکردند که آن‌هایی هم که آمده بودند را رد صلاحیت کردند. در دور اول نیز هیات‌های اجرایی صلاحیت مرا رد کردند، به تصور آن‌ها من و امثال من صلاحیت نداریم! اما مقام معظم رهبری دخالت کردند. چرا باید ایشان در این امر دخالت کند و از این‌ها سوال کند که چرا این کار‌ها را می‌کنید؟!

در حال حاضر هم بعد از انتخابات، منتخبان تهران شروع کرده‌اند علیه همدیگر به بی‌ادبی و بد اخلاقی کردن که به نظر من کار درستی نیست و در نتیجه رهبری بگوید که هنوز نرسیده دعوا راه نیندازید! کشور به وحدت، انسجام، منطق و علم نیاز دارد و ما اگر می‌خواهیم که مملکت درست شود؛ ابتدا باید همه را بازی دهیم و دوم، به آن‌هایی که عالم و کارشناس هستند و زحمت کشیده‌اند احترام بگذاریم و در آخر، به هرکسی اجازه ندهیم که علیه آن‌هایی که در این مملکت زحمت کشیدند، پرونده‌سازی کرده و آن‌ها را هو کنند.

سید محمد خاتمی در انتخابات رای نداد و به آن هم اذعان کرد. تحلیل شما از این اقدام آقای خاتمی چیست؟

من نمی‌دانم؛ بالاخره تحلیلی است که آقای خاتمی داشتند و براساس آن عمل کردند. به نظر من ایشان آدم بسیاری شریفی هستند. به هر حال این اعتقاد وجود دارد و من هم به آن معتقدم که باید افرادی از افراد غیر همسو با جریان حاکم، در صحنه انتخابات و رقابت‌ها می‌آمدند، اما آن‌ها را حذف کردند. در عین حال که مقام معظم رهبری بعد از آن حذف‌ها، مداخله کرد؛ چرا که با آمدن امثال ما یک عده افراد می‌آمدند و در انتخابات مشارکت می‌کردند که اگر ما نمی‌آمدیم، قطعا نمی‌آمدند. کما این‌که، وقتی عده‌ای حذف شدند، جمعی که نظرشان شرکت این افراد در انتخابات بود، مشارکت نکردند.

این‌ها اگر می‌خواستند که مشارکت افزایش پیدا کند باید به افرادی مانند ما اجازه حضور می‌دادند. البته خیلی از افرادی هستند که در این انقلاب ممکن است، اعتقاد و باور ما را نداشته باشند، ولی مال این مملکت هستند، باید به این‌ها هم اجازه حضور می‌دادند. چرا که یک عده هم طرفدار آن‌ها هستند؛ چرا نباید این‌ها کرسی در مجلس داشته باشند؟ خب اگر برخی نگران این هستند که با ورود این‌ها به مجلس، قانونی مغایر با شرع تصویب شود، که آن طرف شورای نگهبان ایستاده و می‌گوید که آن چیزی که شما مصوب کردید خلاف شرع است.

باید اجازه بدهند که صدای همه مردم در مجلس شنیده و دغدغه‌ها و دردهای آن‌ها مطرح و گفته شود، ولی نهایتا تصمیمی می‌گیرند که عقل جمعی هم آن صدا را قبول دارد. باید آن صداها نیز شنیده شود. ما اجازه نمی‌دهیم که صدای گروه‌های مختلف مردم شنیده شود، و فقط یک دسته می‌خواهند که صدای خودشان در مجلس شنیده شود. بعد خیال می‌کنند که مردم همان‌هایی هستند که این‌ها از آن‌ها سخن می‌گویند، وقتی افراد متعلق به یک دسته و جناح حرف می‌زنند، تنها یک قسمت از کل هستند. یک قسمتی از مردم اصلا آن‌ها را قبول ندارند، هم‌چنان‌که قسمتی اصلا من را قبول ندارند. قرار نیست که اگر کسی من را قبول نداشت بگویم او جزو مردم نیست؛ این حرف و نگاه کاملا غیر منطقی است.

به بعد از انتخابات بپردازیم. در کمال ناباوری شاهد بودیم محمدباقر قالیباف چهارم می‌شود! تحلیل شما در این باره چیست؟

وقتی بداخلاقی‌ها در سیستم رشد می‌کند، تهمت و انگ زدن را شاهد هستیم، در این مملکت که سهل است در کل دنیا آدم بی‌عیب پیدا نمی‌کنید: «حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج/ فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟» اگر به‌دنبال آدم بی‌نقص می‌گردند پیدا نمی‌کنند، اصلا وجود ندارد. ما باید مجموع این ناتوانی‌ها و توانمندی‌ها را کنار هم قرار دهیم، از توانمندی همه افراد استفاده کنیم، سعی کنیم آن نقص‌ها و ناتوانی‌ها را نادیده بگیریم تا به جایی برسیم. وگرنه چنانچه بگردیم از افراد، نواقص مختلفی پیدا کنیم و به‌همان بهانه‌ها آن‌ها را حذف کنیم؛ این‌جوری اصلا کسی در این مملکت نمی‌ماند.

یک ضرب‌المثل انگلیسی است که می‌گوید: «ما آدمی را پیدا کردیم که عیب نداشت و 400 سال بود که هیچ خطایی مرتکب نشده بود و آن هم یک مجسمه بود.» مگر می‌شود که آدم کار کند و عیبی نداشته باشد! فردی که در حال حرکت است حتما یک مشکل پیدا می‌کند.

زمانی قصد دارم این خلاف‌ها را انجام دهم یک وقت هم نه، آدم اشتباه می‌کند، براساس اشتباه که آدم‌ها را حذف نمی‌کنند! یک آقایی می‌آید و حداد عادل را زیر سوال می‌برد! حداد عادل قطعا عیب دارد، اما در این مملکت برای خود یک شخصیتی است. اول آمدند خاتمی و موسوی و... را زدند، از آن‌ها گذشتند و امروز خودی‌هایشان را می‌زنند! حال دیگر کسی نمی‌ماند. آقای ثابتی و افرادی که آمدند، چه پشتوانه و فعالیت علمی، کارکردی در این کشور دارند؟! اگر بخواهند کار کنند، عیب پیدا خواهند کرد و وقتی که عیب پیدا کنند برای آن‌ها هم پرونده‌سازی خواهد شد. مدیریت کردن و اداره کردن یک مجموعه و سیستم کوچک، با اداره کردن مملکت متفاوت است، با این روند تنها «علی می‌ماند و حوضش» و دیگر هیچ‌کس نخواهد ‌ماند.

پیش‌بینی شما از این دوقطبی پیش آمده چیست؛ دو قطبی که امروز در جامعه به وضوح دیده می‌شود؟

اتفاقا این دوقطبی خیلی خوب است، به نظر من این روند دارد ذات قضیه را نشان می‌دهد. چون این‌ها ادعا می‌کردند که گذشته‌ها بد و فاسد بودند و ما این کار و آن کار را داریم می‌کنیم که امور را اصلاح کنیم. به قولی «خوش بوَد چون محک تجربه آید به میان/ خود سیه‌روی شود هر که در او غش باشد» این‌ها ادعا می‌کردند 80 درصد مشکل مربوط به مدیریت است و فقط 20 درصد مربوط به تحریم‌ها است؟!

خب چرا آن‌ را درست نمی‌کنند. الان که تورم چندین برابر شده، دلار 20 هزار تومانی به 60 هزار تومان رسیده و بدتر هم خواهد شد. گوشت 100 هزار تومانی به 700 هزار تومان و گوشت مرغ 25 هزار تومانی به 120 هزار تومان رسیده است، حال چرا این‌ها را درست نمی‌کنند؟ حرف و ادعا کردن و تهمت زدن ساده است، این‌که بتوانی در عمل راهی را بروی و کاری را که منجر به نتیجه‌ای به سود مردم شود انجام بدهی، به‌سادگی ممکن نیست. مگر نمی‌گفتند که سالانه 1 میلیون مسکن می‌سازیم، 4 سال آقایان که دارد تمام می‌شود، آیا کاری کرده‌اند؟ اگر 8 سال دیگر هم تمام شود، باز هم هر سال نمی‌توانند یک میلیون مسکن بسازند.

اگر حتی در 8 سال، یک میلیون مسکن بسازند من اسم خود را عوض می‌کنم! بین تئوری و حرف فاصله‌ای نیست! وقتی حرف می‌زنی من الِه می‌کنم و بِله می‌کنم و من اصلا هواپیما درست می‌کنم که چنان برود هوا که فلان بشود، اصلا هواپیما سهل است من دوچرخه هم نمی‌توانم درست کنم، ولی ادعا می‌کنم که هواپیما می‌سازم!

 یکی ادعا می‌کند که با یک میلیون تومان اشتغال درست می‌کند، بعد یک عده هم فریب این آدم را می‌خورند و می‌گویند که این فرد چقدر توانایی دارد که با یک میلیون می‌خواهد یک فرصت شغلی درست کند. مسخره نیست؟ و او را باور می‌کنند. یکی مار را می‌کشد و یکی هم مار را می‌نویسد، می‌گویند آره این راست گفته است.

در این میان، جدل‌ها بر سر ریاست مجلس را چطور تلقی می‌کنید؟

نظر خاصی ندارم، ولی تصور نمی‌کنم که این آقایانی که با تندروی می‌آیند بتوانند کرسی در مجلس داشته باشند. در میان عوام شاید بتوانند کارهایی را پیش ببرند که آن‌ها تصور کنند راست می‌گویند، ولی حرف خوب زدن که هزینه ندارد. می‌خواهید تا دلتان بخواهد ما هم حرف خوب بزنیم! 45 سال ما به مردم حرف‌های خوب خوب می‌زنیم، اما روز به روز وضعیت زندگی و معیشت مردم را بد و بدتر می‌کنیم. حرف که می‌زنیم خیلی خوب و زیبا است، ولی وقتی که می‌آییم عمل کنیم نتیجه آن این است که در جامعه همه مشکل پیدا کرده‌اند و همه نسبت به ما مسأله‌دار شده‌اند. این‌ها هم این‌طوری است؛ فکر نمی‌کنم وقتی محک تجربه آید به میان، بتوانند کاری را پیش ببرند. معلوم خواهد شد که این‌ها اصلا نخواهند توانست قانون‌گذاری هم انجام بدهند.

قانون‌گذاری خودش مهارت می‌خواهد؛ علم و پشتوانه و تجربه می‌خواهد، آدمی که هیچ‌کدام از این‌ها را ندارد، اصلا فردا ریاست مجلس و کمیسیون‌ها و... را هم به‌دست گرفت چگونه می‌خواهد قانون‌گذاری کند؟ با چه تجربه و پشتوانه‌ای؟ کجا از این کارها کرده‌اند که این‌جا می‌توانند این کارها را بکنند؟

چه کسانی از این قضیه سود می‌برند؟

در وهله اول این دشمنان هستند که نمی‌خواهند این وحدت و هماهنگی مسئولان را با هم ببینند و نیز آن کسانی که نمی‌خواهند نظام باشد و دنبال تجزیه و براندازی هستند، این رفتارهای ما هیزم در آتش آن‌ها ریختن است.

این‌که گفته می شود در برخی شهرها، رأی خرید و فروش شده تا چه اندازه صحیح است؟

 وقتی سیستم ما سیستم ناکارآمدی است از این کارها تا دل شما بخواهد وجود دارد؛ چه می‌توان گفت! جایی نشان می‌دادند طرف لیست کدهای ملی را وارد کرده و به اسم آن‌ها پشت سر هم رای می‌دهد. طرف می‌گوید که اصلا من رای ندادم، اما به او گفتند که تو رای داده‌ای و فلان جا هم رای داده‌ای! حالا بیا و ثابت کن آقا من رای نداده‌ام!

اگر بخواهیم به مسائل روز بپردازیم، چند روز پیش در قم شاهد عکسبرداری فردی روحانی از یک خانم بودیم. آیا این‌گونه تنش‌ها را به صلاح می‌دانید؟

اگر فردی بدون اجازه دیگری از رفتار و گفتار کسی عکس و فیلم بگیرد، این فرد کاملا خلاف شرع عمل می‌کند؛ حالا بقیه‌اش بماند.

این اجازه را وزیر کشور داده است.

وزیر کشور مگر شرع است؟ مگر هرچه که این‌ها گفتند حکم شرع و قانون دارد؟ وزیر کشور که زمین و زمان را با دوربین چک می‌کند، آیا با چک کردن می‌شود رفتار را عوض کرد؟ یکی از آن کارها نظارت است، ولی اخلاق و رفتار انسان‌ها را با تغییر ذهنیت می‌شود درست کرد. شما با دستور نمی‌توانید به فرزند، خواهر و برادر خودتان چیزی را دیکته کنید. من نمی‌توانم به بچه خودم به زور، چیزی را امر کنم که این کار را نکن و این کار را بکن؛ قبول نمی‌کند. چکار کنم اگر قبول نکرد؟ او را بزنم؟ بیرون کنم؟ جریمه کنم؟ می‌شود؟
آن‌چه که در خانواده خود نمی‌توانیم انجام دهیم، می‌آییم در جامعه انجام بدهیم که بدیهی است مردم قبول نمی‌کنند؛ در نتیجه وضعیت بدتر می‌شود. اگر این‌ها با ما عناد کردند، چه کنیم؟ بزنیم؟ زندانی کنیم؟ اخراج کنیم؟ جریمه کنیم؟ روز به روز جامعه را نسبت به خودمان و باورهایمان متنفرتر می‌کنیم.

اتفاقا برخی نگاه‌ها این موضوع را به اسلام چسباندند.

روز به روز این رفتارها باعث می‌شود که مردم نسبت به باورهای ما موضع گرفته و تنفر پیدا کنند. می‌خواهند چکار کنند؟ اگر اعتقاد ما خوب است در رفتار نشان دهیم که خوب هستیم. اگر نگاه و عملکرد ما خوب بود، در این صورت قطعا وقتی مردم پیش ما بیایند، راضی برمی‌گردند.

راهکار شما در این خصوص چیست که وضعیت سال گذشته تکرار نشود؟

راهکار خیلی ساده است. حضرت علی می‌گوید: «کُونُوا دُعَاهَ النَّاسِ‌ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ...»، مردم را بدون زبان (بلکه با عمل) به سوى خدا بخوانید. همان‌گونه که قرآن تاکید دارد: «ادعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ وَالمَوعِظَهِ الحَسَنَهِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ»  (ای رسول ما خلق را) به حکمت (و برهان) و موعظه نیکو به راه خدایت دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن (وظیفه تو بیش از این نیست).

امام علی در ادامه می‌فرماید: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً»، هر که خواست جلو بیفتد که به دنبال او راه بیفتند، «فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ»، اگر قرار است من به شما بگویم که نباید این کار را بکنید اول باید خودم را اصلاح کنم، «وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ»، باید قبل از اینکه با زبان به شما بگویم با رفتارم به شما درستی و خوبی و خوش اخلاقی و ادب و نزاکت را به شما نشان دهم که در رفتار چگونه است، «وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ»، این‌که خودت را تعلیم بدهی و با رفتارت مردم را دعوت کنی بهتر از این است که زبانا به مردم بگویید.

این آقایان به جای اینکه فحش بدهند و بد و بیراه بگویند، لازم است اول اخلاق خود را درست کنند که من بگویم عجب آدم‌های خوش اخلاق و مهربانی هستند. بعد وقتی نگاه کنی ببینی عجب آدم‌های توانمند، خلاق و گره باز‌کنی هستند. بخواهم یا نخواهم عاشق آن ها می‌شوم و به طرفشان می‌روم و اصلا لازم نیست که حرفی بزنند و یا کار ویژه‌ای کنند. ما عاشق آن رفتار می‌شویم و دنبال آن‌ها راه می‌افتیم، ولی وقتی دارند بد و بیراه می‌گویند و حرف‌های مفت می‌زنند، طبیعی است که از آن‌ها متنفر می‌شویم.
مثل آقای بانکی‌پور که از جریمه سه میلیونی صحبت کرده است.

بله، در نتیجه مردم نسبت به بانکی‌پور و تفکر او مسأله‌دار می‌شوند. ممکن است که حرف او راست باشد، ولی نوع گفتن و راه‌حل او غیر ممکن و ناشدنی است. 45 سال است که از این کارها می‌کنیم، اما چرا تا کنون این نوع کارها و رفتارها به نتیجه نرسیده است؟ ببینید، بچه‌هایی که در مهد کودک، مدرسه و دبیرستان دست ما بودند و البته روحانیت و این آقایان نیز آن‌جا بوده‌اند؛ حاصل آن همین شده است که می‌بینید. آن موقع که می‌توانستیم آن‌ها را هدایت کنیم، نکردیم حالا می‌خواهیم آن‌ها را درست کنیم؟ به همین خیال باشند!

و حرف آخر مسعود پزشکیان؟

معتقدم لازمه اجرای سیاست کلی که مقام معظم رهبری می‌فرمایند، حضور سلایق و قومیت‌ها است؛ حداقل به اندازه سهمی که دارند و به اندازه‌ای که هستند. اگر ما به این‌ها اجازه ندهیم که حضور پیدا کنند و اگر به حرف‌های تند و تلخشان گوش ندهیم و به یک تفاهمی نرسیم و نگذاریم این حرف‌ها گفته شود تبدیل به یک عقده می‌شود و این عقده ممکن است از یک جای دیگر سر باز کند و کنترل آن سخت‌تر می‌شود. اجرای سیاست و تغییر در نگرش و رفتار لازمه آن است که اگر تغییر در این نگاه و رفتار را نداشته باشیم در حقیقت آن حرف‌ها و جهت‌گیری‌هایی که مقام معظم رهبری دارد را نادیده گرفته‌ایم، ولی در حال توجیه کردن و عیب درآوردن از آن هستیم.


انتهای پیام/

https://www.titrqazvin.ir/news/17842

مطالب پیشنهادی از سراسر وب