فرش قزوین، قدمتی کهن و دیرینه دارد؛ آنگونه که برخی این قدمت را تا بیش از هزار سال نیز ذکر کردهاند، اما استنادات و شواهد اندکی درباره پیشینه فرشبافی تا دوره قاجاریه در دست است.
فرش قزوین، قدمتی کهن و دیرینه دارد؛ آنگونه که برخی این قدمت را تا بیش از هزار سال نیز ذکر کردهاند، اما استنادات و شواهد اندکی درباره پیشینه فرشبافی تا دوره قاجاریه در دست است.
گزارش نشریه تقاطع شماره 34 | گرچه «اصطخری» در سده 4 هق در «مسالکالممالک» به «گلیمهای بُز وشَم، یعنی مَرعز [بافته از کرک بز در] قزوین» اشاره داشته، یا این گمان نیز وجود دارد که «باتوجه به آنکه قزوین نزدیک به نیمقرن پایتخت شاهان صفوی بوده و قالیبافی قزوین تا نیمههای سده 14 هق مقام ممتاز داشته است، میتوان محتمل دانست که بخشی از قالیهایی که در نیمه دوم سده 10 هق. بافته شده و اغلب به تبریز منسوب شده، فرآورده قزوین باشد و بدینقرار، دور نیست اگر قزوین را دومین مرکز شکوفایی و اعتلای قالیبافی بنامیم».
رونق فرشبافی در قزوینِ دوره صفوی
پس از دوره صفوی، با وقوع نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی، هنرها و صنایع ظریفه کم کم رو به افول نهادند. چنانکه مکاتب نگارگری اوج درخشان خود را وانهادند، فرشبافی نیز که در پیوندی عمیق با این هنر بود به همان سرنوشت دچار شد؛ اما، با شروع سلسله قاجار و تداوم آن، هنرهای فاخر گذشته بهنوعی احیا شد و رو به رشد نهاد، هرچند شکوه پیشین را بازنیافت. «بهگواهی نمونههای فراوانی که از سده 13 و اوایل سده 14 هق برجای مانده، در بیشتر شهرها و روستاهای ایران از جمله قزوین فرشبافی همچنان رونق داشته است.»
در دوره ناصرالدین شاه شرکتهای چندملیتی غربی برای تأمین فرش موردنیاز بازارهای خود شعباتی در مراکز قالیبافی ایران تأسیس کردند. کارگزاران این شرکتها پشمهای رنگ شده را همراه با نقشههای مطلوب خود در اختیار بافندگان قرار میدادند و سفارش بافت فرش را با عقد قراردادهایی به آنان میدادند. به نوشته «ادواردز» احیای دوباره قالیبافی در ایران از سال 1885م (1264ش) آغاز شد؛ اما قزوین در این میان تا دوران پهلوی سهم درخور توجهی در فرشبافی نیافت یا دستکم مستنداتی دقیق دال بر این موضوع، در دست نیست.
«میرزا سراج الدین عبدالرئوف» در سفرنامه خود «سفرنامه تُحف بخارا» که مصادف با نهضت مشروطه نوشته، به اتاقهای یک کاروانسرا در خیابان بزرگ قزوین اشاره میکند که همچون هتلها مفروش بوده است، امـا از کیفیت فرشهای مذکور اطلاع بیشتری به دست نمیدهد. بهنظر میرسد منظور او از خیابان بزرگ، خیابان دولتی (سپه کنونی) بوده است و محل اقامت او نیز مهمانخانه بزرگ قزوین بوده که یکی از خصوصیات آن، مفرش بودن اتاقهایش بوده است.
با اشاره «میرزا سراج الدین عبدالرئوف» به «عمارات خوب اعیانی»، بناهای سبک روسی، «هتل»ها و وضع بسامان شهر قزوین در آن دوره، میتوان حدس زد که در این دوران، در کنار دیگر صنایع و اصناف، قالیبافی نیز در قزوین بیش و کم رواج داشته است. همچنانکه مولف «تاریخ اقتصاد ایران» با استفاده از نوشته «سرجان ملکم» در سال 1800 م در باره وضع تولیدات صنعتی ایران، به تولید انواع کالاها از جمله ابریشم، پارچههای پنبهای ضخیم، قالی، نمد و... در قزوین اشاره کرده است.
اعتماد، خوشنامترین تولیدکننده فرش داخلی
با این وصف، در اواسط دوره قاجار، شرکتهای چندملیتی تولید و تجارت صنعت فرش ایران را در دست گرفتند؛ در پی جنگ جهانی اول فعالیت این شرکتها متوقف شد. از اینرو در اوایل دوره پهلوی، شرایط برای خلعید از شرکتهای چندملیتی و ملی شدن این صنایع فراهم شد. در زمینه تولید فرش نیز سرمایهگذاران داخلی جایگزین سرمایهگذاران خارجی شدند و پس از جنگ اول جهانی تولید و صادرات فرش رونق بسیاری گرفت.
در پی آن، برخی از بازرگانان تولیدکنندگان ایرانی برانگیخته شدند که در تجارت فرش، بخت خود را بیازمایند؛ برهمین اساس در شهرهای گوناگون کارخانههای قالیبافی تأسیس کردند. از جمله در شهر قزوین در سال 1309، «شرکت فرش اعتماد» یکی از خوشنامترین کارخانههای خصوصی تولید فرش آغاز به کار کرد.
چند تن از سرمایهداران قزوینی بهیاری حاج سیدمجتبی نبوی و حاج مهدی معتمدی قزوینی با پشتیبانی چند بازرگان تهرانی به نامهای حاج محمد حجره کتیرایی، برادران کوروس و حاج اسماعیل ناجی کارخانه فرشبافی بزرگی بهنام شرکت اعتماد تأسیس کردند. این کارخانه در کاروانسرای آقامعصوم، که دارای شترخانها و باراندازهای گسترده و دالانها و انبارهای گوناگون بود، و اجاره چند واحد مسکونی پیرامون این کاروانسرا، تشکیل شد و بسیاری از هنروران و صنعتگران قزوینی، آذربایجانی، کاشانی، زنجانی و اراکی در این کارخانه به کار مشغول شدند.
محصول این کارگاهها به سبب مرغوبیت نوع خامه و بافت، ثبات رنگ، و نیز زیبایی و تنوع طرح و نقش، شهرت جهانی پیدا کرد و خریداران آن در داخل و خارج از کشور روزبهروز افزونتر شدند، تا جایی که تعداد کارگران این کارخانه را بیش از یک هزار نفر و در برخی نزدیک به 2 هزار نفر ذکر کردهاند.
در سندی به تاریخ 23/2/1309 خورشیدی و به شماره 213، در گزارش دکتر آذرنوش رئیس صحیه [بهداری] قزوین تعداد کارگران شاغل در این کارخانه، قریب 700 نفر ذکر شده است: «در قزوین کارخانجاتی تأسیس شده... خصوصاً کارخانه شرکت اعتماد که دارای اهمیت و قریب هفتصد نفر شاگرد ذکور و اناث در آنجا مشغول کار هستند و یک روز هم برای معاینه رفته؛ ولی چیزی که هست رعایت حفظ الصحه مکان و محل کار کردن را ننمودهاند...».
تعداد دستگاههای فرشبافی کارخانه اعتماد نیز متجاوز از 250 دار گزارش شده است. بهترین نمونههای موجود از فرش قزوین بافتههایی است که در فاصله سالهای 1309-1320 در کارخانه اعتماد تولید شده است. بلندآوازگی فرشهای کارخانه اعتماد به اندازهای بوده که هرساله بخش مهمی از بافتههایش در بازار آمریکا پیشفروش میشده است.
صادرات فرش اعتماد به بازارهای خارجی
سال 1309 که بهرهبرداری از کارخانه شروع شد، چون نمایندگانی در بازار جهانی به بازاریابی برای قالیهای تولیدی شرکت اعتماد مشغول بودند، تمام تولیدات کارخانه، به مدت یکسال، به بازار آمریکا پیشفروش شد. بنا به اسناد و گفتهها، بهنظر میرسد بخش عمده تولیدات شرکت اعتماد بر پایه سفارشهای داخلی و خارجی انجام میشده است؛ چنان که برخی از سرمایهگذاران شرکت مانند اسماعیل ناجی و عیسی کوروس، نماینده فروش تولیدات در تهران و لندن بوده و بنا به سلیقه بازارهای هدف سفارش دریافت میکردند.
کوشش شرکا، بهویژه مرحوم نبوی کارخانه را از حیث کارگران ماهر و انتظامات داخلی و ترقیه کارگران بهصورت بیسابقهای در آورد و در طی چند سال بهواسطه دقت در تهیه خامههای خوب و رنگهای ثابت و نقشههای زیبا، محصول کارخانه بیاندازه مطلوب و مرغوب شد و خریداران بیشماری در داخل و خارج از کشور پیدا کرد.
شرکای مزبور نیز در توسعه کارخانه کوشیدند و در سال 1317 خورشیدی شمار دستگاههای قالی و قالیچه آنها به چهار صد دستگاه رسید و همواره محصول شش ماهه آن را پیشخرید میکردند. در این کارخانه انواع فرشهای بزرگ و کوچک و قالی و قالیچه با نقشههای گوناگون مرغوب یافته میشد و صدها نفر زن و مرد و بچه و بزرگ از پرتو این کارخانه زندگی خود را تأمین میکردند.
افزون بر سفارشهای خارجی، برجستهترین سفارشدهنده داخلی شرکت اعتماد، دربار پهلوی اول بود. در سال 1316، رضاشاه در میانه راه سفر به آذربایجان به قزوین میرسد و در استراحتگاه عمارت شهرداری اقامت میکند. «شهردار وقت قزوین، از محمدمهدی معتمدی تخته فرشی برای اتاق اقامت شاه درخواست میکند. رضاشاه با دیدن فرش آن را میپسندد و از نام و نشان آن میپرسد. سپس از کارخانه بازدید میکند و سفارش چندین تخته فرش را میدهد».
بهروایت محمدتقی معتمدی، «رضاشاه 48 جفت قالی سفارش داد که حدود یکسال بعد برای مراسم ازدواج محمدرضا پهلوی ولیعهد با فوزیه استفاده شد. از کارخانه اعتماد درخواست شده بود نمایندهای به دربار بفرستد و تمام اتاقهای کاخ مرمر اندازهگیری شود. حدود یکسال، تمام تولیدات کارخانه به سفارش دربار اختصاص یافت... قالیهای سفارش داده شده همه بزرگ پارچه و مناسب تالار و اتاق های کاخ بودند».
بهنظر میرسد رضایت دربار از قالیهای سفارشی، سبب رونق بیشتر شرکت اعتماد شده است؛ همچنین پس از این رویداد است کـه رضا شاه دستور تخصیص وام 60 هزارتومانی را برای گسترش فعالیتهای شرکت به بانک سپه میدهد. بخشی از این مبلغ، صرف خرید یکدستگاه ماشین حلاجی پشم شد که سالانه 100 تن پشم را حلاجی میکرد».
از سوی دیگر، شرکت اعتماد علاوه بر سفارشپذیری و در جهت گستردگی فعالیتها و تولیداتش، تبلیغات رسانهای هم داشته که در آن دوره، نشان دهنده نگاه پیشرو مدیران و سرمایهگذاران آن بوده است. برای نمونه اعلانی با هدف تبلیغات برای تولیدات و با مضمون «بهترین قالیهای ایران را میتوانید از شرکت اعتماد در قزوین خریداری نمایید»؛ در تاریخ دوشنبه 29 شهریورماه 1310 در نشریه بازپرس قزوین منتشر شده که باتوجه به آن دوره زمانی اتفاقی درخور توجه است.
«سلامت»، تجربه موفق در فرش قزوین
پس از تجربه موفق کارخانه اعتماد در بافت متمرکز قالی، سرمایهگذاران دیگری نیز وارد عرصه تولید قالی در قزوین شدند، اما از آن جایی که دیگر بازارهای آمریکا و اروپا به سبب جنگ و مشکلات اقتصادی ناشی از آن کشش لازم را نداشتند، این تولیدات به صورت دار پراکنده (نامتمرکز) و محدود درآمدند. مشهورترین شرکتی که همزمان با اعتماد آغاز به کار کرد شرکت قالیبافی «سلامت» در سال 1309 بود. مؤسس این کارخانه مرحوم حاج سـیدمجتبی رضوی نبوی بود که پیشتر با محمدمهدی معتمدی در راهاندازی شرکت اعتماد همکاری و شراکت داشتند. محمدعلی گلریز مؤلف مینودر، زمان تاسیس شرکت قالیبافی «سلامت» را اوایل دهه بیست و پس از ورشکستگی و توقف فعالیت شرکت «اعتماد» ذکر کرده است.
بـه گفته محمدتقی معتمدی، سیدمجتبی نبوی که از سرمایهگذاران اعتماد هم بود، قسمتی از فعالیتهای کارخانه آرد سلامت را بـه فرشبافی اختصاص داد. فرشهای متأخرتر قزوین که در سالهای 1320 به بعد تولید شدهاند به نام «سلامت» یا حاج آقا مجتبایی شناخته میشوند.
گرچه نام شرکت سلامت هیچگاه مانند اعتماد شهره نشد؛ اما از آن بهعنوان نخستین شرکتهای قالیبافی متمرکزی که پس از خروج شرکتهای چندملیتی در ایران تأسیس شدند نامبرده میشود. به گفته مهدی کبیری، از دیگر تولیدکنندگانی که در این بازه زمانی در قزوین به تولید قالی بـه شیوه دار پراکنده پرداختند باید بـه خانواده شربیانی اشاره کرد که از مهاجرین آذربایجانی به قزوین بودند. همچنین فرد دیگری با اصالت کاشانی به نام حسن کَرهساز که در سبزهمیدان قزوین کارگاه قالیبافی ایجاد کرد و بافندگان خانگی را به کار گرفت.
فعالیت کارخانه اعتماد تا سال 1320 و هنگام اشغال ایران توسط نیروهای متفقین ادامه یافت، اما با ورود ارتش شوروی به قزوین، این فعالیت دچار اختلال شد و در 1321، علیرغم همکاری محمدمهدی معتمدی بـا نیروهای روس، شماری از سرمایهداران قزوینی، از جمله او، کتیرایی، زنجانچی و امینی، به مدت شش ماه به باکو تبعید شدند. به دنبال این رویداد، اموال آنان نیز به تاراج رفت و کارخانه متحمل ضرر سنگینی شد. علت تبعید ایشان بیمی بود که روسها از پشتیبانی آنان از شورشهای مردمی داشتند. حاج مهدی معتمدی پس از بازگشت از باکو برای جبران ضررهای اقتصادی قالیهای ناتمام کارخانه را فروخت و تولید فرش را رها کرد.
پس از تجربه موفق کارخانه اعتماد در قالب بافت متمرکز فرش، دیگر اشخاص نیز بخت خود را دراین زمینه آزمودند، اما هیچکدام نتوانستند به کامیابی کارخانه اعتماد دست یابند، زیرا بازارهای هدف فرش ایران، آمریکا و اروپا، به سبب جنگ و مشکلات اقتصادی ناشی از آن آشفتگی بود، از سویی بحران داخلی نیز بازرگانان را از سرمایهگذاریهای کلان باز داشت و این گونه، پرونده کارخانه اعتماد که تولیدات آن میتوانست به نگین فرش ایران تبدیل شود، برای همیشه بسته شد!
منابع این نوشتار در اختیار «تقاطع» است.
انتهای پیام/