در جستجوی معنای زندگی

در جستجوی معنای زندگی
در جستجوی معنای زندگی
زندگی در این کره خاکی مملو از چالش‌ها و سوال‌های بی‌پایان درباره چرایی و چگونگی آن است. در طول عمر بارها از خود پرسیده‌ایم که هدف از این هستی چیست و پایان تمام تلاش‌ها و کوشش‌های بشریت به کجا ختم می‌شود؟ مابین این سوالات گاهی هم به پوچی رسیده‌ایم که چه؟! اصلاً برای چه باید زندگی کرد؟ به قول حضرت مولانا «از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود» همه‌ی وجودمان را فرا می‌گیرد و در پی یافتن کشف معنای زندگی بر می‌آییم و به زندگانی و زیستن ادامه می‌دهیم.
زندگی در این کره خاکی مملو از چالش‌ها و سوال‌های بی‌پایان درباره چرایی و چگونگی آن است. در طول عمر بارها از خود پرسیده‌ایم که هدف از این هستی چیست و پایان تمام تلاش‌ها و کوشش‌های بشریت به کجا ختم می‌شود؟ مابین این سوالات گاهی هم به پوچی رسیده‌ایم که چه؟! اصلاً برای چه باید زندگی کرد؟ به قول حضرت مولانا «از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود» همه‌ی وجودمان را فرا می‌گیرد و در پی یافتن کشف معنای زندگی بر می‌آییم و به زندگانی و زیستن ادامه می‌دهیم.

یادداشت نشریه تقاطع شماره 34 | در زندگی اجتماعی و خانوادگی بارها دیده‌ایم که برخی از آدم‌ها با کوچک‌ترین مساله و مشکلی بهم ریخته و نا امید می‌شوند و دست از سعی و ادامه بر می‌دارند، ولی برخی دیگر با وجود مصائب فراوان، بیماری، شکست و سوگ و داغدیدگی همچنان مقاوم مانده و با خوشبینی، صبر و امید با زندگی و سختی‌ها و مرارت‌هایش دست و پنجه نرم می‌کنند. حال این سوال پیش می‌آید که فرق این دو دسته در چیست و دسته دوم چه ویژگی یا رمزی را در زندگی جُسته‌اند که می‌توانند همواره ادامه دهنده‌ی مسیر باشند، اما دسته نخست از این ویژگی برخوردار نیست؟ آیا این رمز همان «پیدا کردن معنا در زندگی» نیست؟!

معنای زندگی به محتوا و کیفیت زندگی اشاره می‌کند؛ داشتن اهداف متعالی همان معنای زندگی است که سلامت عمومی افراد و کارکرد سالم جامعه را در بر می‌گیرد. معنا برای هر فرد تعریف متفاوتی دارد، یکی معنای زندگیش را در تحصیلات یافته دیگری در شغل و زندگی مشترک و دیگری در تعالی انسانی و اخلاقی و... بنابراین تعریف واحدی را نمی‌توان برای معنای زندگی در نظر گرفت.

یکی از رویکردهای بسیار مفید و کاربردی در مشاوره، روانشناسی و درمان «معنا درمانی» است که بر اساس نیازهای اساسی افراد یعنی رابطه و معنا متمرکز است. بنابراین شعار معنا درمانی این است؛ معنا تنها چیزی است که ما داریم، ارتباط تنها چیزی است که ما نیاز داریم؛ وقتی دراین دو کمبود وجود داشته باشد مردم به احتمال زیاد مشکلات زندگی را تجربه خواهند کرد.

نخستین بار روانپزشک معروف اتریشی «دکتر ویکتور فرانکل» معنا درمانی یا لوگوتراپی را مطرح کرد و در کتاب مشهور «انسان در جستجوی معنا» از دوران اسارتش در اردوگاه کار اجباری نازی‌ها و کشف معنای زندگی سخن گفت. او معتقد بود که هیچ تعریف واحدی برای همه انسان‌ها برای کشف معنای زندگی وجود ندارد، بلکه پیدا کردن و به‌دست آوردن این گوهر کمیاب نیازمند مکاشفه درونی و پی بردن به ارزش‌های عمیق انسانی است. به زعم او، هیچ‌کس نمی‌تواند معنای زندگی خود را به شما تحمیل کند؛ تنها خودتان هستید که در مسیر زندگی می‌توانید از بزرگترین رنج‌ها، معانی منحصر به فردی بیرون کشیده و به کمک آن‌ها تولد و حیات دوباره‌ای بیابید.

فرانکل معنای زندگی را در دو سطح «معنای زمینی» و «معنای غایی» تصور می‌کند و تجلی معنای غایی را معنویت و دین می‌داند. او بر سه واقعیت وجود انسان تاکید دارد:

1.زندگی در هر شرایطی دارای معنا است و هرکس باید معنای زندگی خود را بیابد.

2.انسان ذاتاً در جستجوی کسب این معنا است و اراده معطوف به معنا دارد.

3.انسان در همه شرایط آزاد است تا برای زندگی خود معنایی پیدا کند.

نوع نگرش و افکار هر فرد به شکل مستقیم با معنای زندگی او ارتباط  دارد. کسی که معنای زندگی‌اش را یافته، خود را فردی مفید و لایق می‌داند و سزاوار موفقیت‌هایش می‌پندارد و ضمن احساس رضایت، در حق خود شفقت می‌ورزد و در رسیدن به اهداف خود بیشتر تلاش و ممارست به‌خرج می‌دهد. زندگی دارای معنا، زندگی شادتری است و فرد شوخ طبعی را در خود پرورش می‌دهد و قادر است بر نا امیدی غلبه کند و مسئول زندگی خودش باشد.

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهند افراد با معنا دادن به عقاید و باورهایشان به کاهش اضطراب و افسردگی کمک می‌کنند. معنا در زندگی  باعث افزایش تاب‌آوری، نوع‌دوستی، مدیریت استرس، شجاعت رویارویی با ترس‌ها، سبک زندگی مبتنی بر ارزش‌ها، تقویت ارزش درونی و رضایت از زندگی می‌شود. یافتن معنا در همه سنین ارزشمند است.

«آلپورت» روانشناس نظریه صفات شخصیت در توصیف دوران بلوغ، هویت‌جویی را مهم‌ترین مشخصه این دوره دانسته و معتقد است: «اساسی‌ترین بخش هویت؛ تعریف هدف، مقصود و آرمان زندگی است». او تاکید می‌کند که داشتن هدف و منظوری که به زندگی معنا و جهت بخشد نشانه سلامت روان است.

با توجه به پیشرفت فناوری و فراگیری استفاده از شبکه‌های اجتماعی و اعتیاد به اینترنت در سنین مختلف خصوصاً نوجوانی محققان بر آن شدند که پژوهشی در این زمینه بر روی نوجوانان متوسطه اول انجام دهند. آنان به این نتیجه رسیدند که نوجوانان دارای اعتیاد به اینترنت، کمتر به‌دنبال یافتن معنا و وجود معنا در زندگی هستند و هم‌چنین احساس تنهایی این گروه نیز به نسبت نوجوانان عادی بیشتر است. در تحقیقی دیگر، محققان دریافتند میزان نا امیدی یا افکار خودکشی در دانش‌آموزانی که آن‌ها را در کلاس آموزشی معنا درمانی شرکت داده بودند، کاهش یافته است.

برهمین اساس، زندگی با کارآمدی خانواده ارتباط معناداری دارد. از این رو است که والدین، معلمان، نهادهای آموزشی و پرورشی و نهادهای بهداشت روانی موظفند که درباره آموزش معنا از همان سال‌های کودکی تلاش کنند. زیرا مطالعات گویای آن است که معنای زندگی یکی از عوامل موثر بر کیفیت زندگی است. افرادی که نمره معنای بالاتری دریافت کردند خودپذیری و رضایت بیشتر، مسئولیت‌پذیری و خودکنترلی بالاتری دارند که از مولفه‌های اصلی کیفیت زندگی است. برای داشتن معنا در زندگی به این موارد توجه داشته باشیم:

•درک کنید که زندگی منصفانه نیست.

•بدترین شرایط را بپذیرید.

•همواره با شفقت و مهربانی زندگی کنید.

•روابط‌تان را توسعه دهید.

•چیزی مانند یک اثر هنری خلق کنید که به شما حس هدف دار بودن بدهد.

•حس کنجکاوی و بی‌تفاوت نبودن به پیرامون را تقویت کنید.

•به نگاه افراد بزرگ درباره زندگی توجه کنید.

•تمرینات معنوی و تمرینات ذهن آگاهی انجام دهید.

معنا درمانی به‌دنبال نادیده گرفتن و انکار درد موجود و سیر در عالم خیال و رویا نیست، بلکه استیصال و رنج شما را به رسمیت می‌شناسد، اما بر پذیرش آن‌چه که جبر روزگار بر ما تحمیل کرده و تمرکز بر اراده فردی در جهت مدیریت افکار و احساس در سختی‌های زندگی تاکید دارد. کلام دکتر «راس هریس»، به زیبایی این موضوع را بیان می‌کند: «اگر زمانی را صرف جستجوی معنا در زندگی خود کنیم؛ هنگامی که شرایط دشوار می‌شود، احتمال خیلی کمی وجود دارد که تسلیم شویم».


انتهای پیام/

https://www.titrqazvin.ir/news/17849

مطالب پیشنهادی از سراسر وب