«گزارش آخرین تابستان» نوشتهی سهند ایرانمهر، که با فرازی از آن را خواندید، یک رمان معاصر است که به بررسی زندگی اجتماعی و تحولات فرهنگی در ایران میپردازد. ایرانمهر در این اثر به روایت دقیق و بیطرفانهای از جامعهی ایرانی میپردازد که با هدف حفظ خاطرات و تجربیات نسل فعلی برای آیندگان نوشته شده است. کتاب، حکایت روستا و شهر، سنت و مدرنیسم، خلوت و ازدحام، گذشته و حال، حسرت و سرخوردگی، امید و نومیدی، و زندگی و مرگ است.
«گزارش آخرین تابستان» نوشتهی سهند ایرانمهر، که با فرازی از آن را خواندید، یک رمان معاصر است که به بررسی زندگی اجتماعی و تحولات فرهنگی در ایران میپردازد. ایرانمهر در این اثر به روایت دقیق و بیطرفانهای از جامعهی ایرانی میپردازد که با هدف حفظ خاطرات و تجربیات نسل فعلی برای آیندگان نوشته شده است. کتاب، حکایت روستا و شهر، سنت و مدرنیسم، خلوت و ازدحام، گذشته و حال، حسرت و سرخوردگی، امید و نومیدی، و زندگی و مرگ است.
گزارش نشریه تقاطع شماره 34 | «عاشق روزهای ابریام، حتی بیشتر از هوای بارانی دوستش دارم. هوای ابری احساس امنیت میدهد. احساس پنجشنبهای که فردایش تعطیل است و مادرم، غذایی را روی اجاق دارد که من دوست دارم و چند دقیقه بعد باید بنشینم لب پنجرۀ حیاط و آن را با ولع بخورم. هوای ابری به من احساس انتظاری را میدهد که بیهوده نیست. انجامِ تنها نیست، سرانجام دارد. احساس اعتمادی که در بهترین جای خودش، قرار گرفته است... هوای ابری برایم به رسمیت شناختن تشویش است. روزهای ابری، روزهای آرامش آدمهای مشوش است. در آغاز فصل تابستان، روز ابری فقط روزی دوستداشتنی که برایش انتظار میکشیدم نبود، کمکم آسمانِ حوصلهام هم ابری و دهانم خشک شد، بدنم کوفته، دستهایم گزگز و اگزما کلافهام کرد تا اینکه یک روز تپش قلب و اضطراب به این فکرم انداخت که شاید بهتر باشد تاول زندگیام را بترکانم.»
«گزارش آخرین تابستان» نوشتهی سهند ایرانمهر، که با فرازی از آن را خواندید، یک رمان معاصر است که به بررسی زندگی اجتماعی و تحولات فرهنگی در ایران میپردازد. ایرانمهر در این اثر به روایت دقیق و بیطرفانهای از جامعهی ایرانی میپردازد که با هدف حفظ خاطرات و تجربیات نسل فعلی برای آیندگان نوشته شده است. کتاب، حکایت روستا و شهر، سنت و مدرنیسم، خلوت و ازدحام، گذشته و حال، حسرت و سرخوردگی، امید و نومیدی، و زندگی و مرگ است. داستانی است که با نگاهی شاعرانه و آمیخته به طنز، روزمرگیها و زندگی و مسائل و دغدغههای جامعۀ شهری و روستایی ایران امروز و نیز دغدغهها و اضطرابها و رنجها و دردها و مسائل فردی و درونی آدمی را به تصویر میکشد.
در واقع این رمان، با الهام از تجربیات شخصی نویسنده و همچنین تحولات اجتماعی و فرهنگی کشور، به خلق شخصیتهایی میپردازد که نحوهی فکر کردن، جهانبینی و گفتارشان برگرفته از واقعیتهای اجتماعی است. ایرانمهر از طریق فیشبرداری دقیق و تحقیقات عمیق، شخصیتهای داستانی را با زندگی واقعی پیوند میزند، به طوری که برخی از آنها ما به ازای خارجی دارند.
«گزارش آخرین تابستان» طنزی تلخ دارد و نگاهی نو به این سبک ادبی، که در آن عدم توازن و تناقضات اجتماعی به نمایش گذاشته میشوند. این رویکرد، که در آثار کلاسیکی چون نوشتههای عبید زاکانی و مجلهی گلآقا نیز دیده میشود، در این رمان به کار گرفته شده تا واکنشهای طنزآمیز به حوادث ناگوار را بازتاب دهد. نویسنده با اشاره به واکنشهای طنز مردم ایران به مصائب و تراژدیها، به ظرفیت بالای فرهنگی و اجتماعی ملت ایران اشاره میکند. او با الهام از شاعرانی مانند حافظ، که در دوران پس از حملهی مغول زندگی میکردند، به این نکته اشاره میکند که طنز میتواند به عنوان واکنشی به تراژدیها باشد.
نویسنده در تلاش است تا روایتی از زمان حال را برای نسلهای آینده به یادگار بگذارد. این کتاب تلاشی است برای ثبت روزگار فعلی به شیوهای صادقانه و واقعگرایانه تا نسلهای آینده بتوانند درک بهتری از فضای اجتماعی و فرهنگی امروز ایران داشته باشند. ایرانمهر با نگارش این رمان، به مخاطبان خود این فرصت را میدهد که نگاهی عمیقتر به جامعهی ایرانی داشته باشند و تغییرات و تحولات آن را از زاویهای متفاوت ببینند.
راوی و شخصیت اصلی رمان «گزارش آخرین تابستان» مردی از طبقۀ متوسط جامعه به نام بهمن است؛ مردی تحصیلکرده و کتابخوان و خسته و زخمخورده و خشمگین و دلزده از روزگار. روزی در زمستان، انگار که تیری از غیب، صفیرکشان بهسوی بهمن آمده و به سینهاش اصابت کرده و سینهاش را سوزانده است و بهمن چندماهی در بیمارستان بستری شده است.
از صفحات آغازین رمان، مرگ بهانحاء مختلف، بهمن را احاطه کرده و در خاطرات و گذشتهاش حضور دارد. بهمن، که دچار بحرانی روانی است، نزد روانپزشک میرود و براثر مصرف قرصی که دکتر برایش تجویز کرده، وارد عوالمی هذیانی میشود و خواب میبیند که مرده است و روحش چون کبوتری مضطرب بر فراز روستای آبا و اجدادیاش پرواز میکند.
بهمن تصمیم میگیرد برای تمدد اعصاب و عوض کردن حالوهوایش به روستا برود. او اصالتاً اهل روستایی به نام خیارقلعه در قزوین است. پدرش که در اوایل انقلاب معلمی آرمانخواه بوده، مدتی سودای آباد کردن این روستای اجدادی را در سر داشته و به همین دلیل، بهرغم مخالفت مادر بهمن، در سالهای اول انقلاب به این روستا کوچ کرده بوده است اما بعد سرخورده شده و با خانوادهاش به قزوین رفته و اکنون مادر و پدر بهمن ساکن قزوین هستند.
رمان «گزارش آخرین تابستان» با رفتن بهمن به روستای اجدادی و ماجراهای روستا و طرح مسائل و اختلافات روستاییان ادامه مییابد. بهمن در جلسات روستاییان شرکت میکند و پای حرفها و بحثهای آنها مینشیند و اینگونه روستا در رمان «گزارش آخرین تابستان» تمثیلی میشود برای یک جامعه و مشکلات آن و نیز نوع مراودات این جامعه با جامعۀ جهانی.
اشاره شد که نخستین اثر سهند ایرانمهر، هم مسائل اجتماعی انسان ایرانی معاصر به تصویر کشیده شده و هم مسائل فردی و وجودی و تجربههای معنوی آدمی. در این رمان، شاهد بحثهای بهمن با دوستی عارفمسلک به نام کیومرث هستیم که خلوت و فاصله گرفتن از هیاهوی بیرون، برای تأمل در خود و جایگاه و موقعیت خود در جامعه و جهان، را برگزیده است.
کیومرث درواقع وجهی دیگر از وجود و درون بهمن است و چالش او را با خود به نمایش میگذارد. بهمن در فکر گذشته است و با نگاهی نوستالژیک، گذشته و خاطرات روستا را مرور میکند اما کیومرث معتقد است که از این گذشته باید برگذشت و در آن نماند و منجمد نشد. بهمن میخواهد وسط ازدحام باشد و در متن جامعۀ اطرافش اما کیومرث معتقد است گاهی باید از جامعه فاصله گرفت و در تنهایی تأمل کرد.
بهمنِ رمان «گزارش آخرین تابستان» با خود درگیر است و درگیری او بخشی به مسائل عمومی و اجتماعی برمیگردد و بخشی هم به مسائل فردی و بحرانها و دردها و رنجهای شخصی او. اما سرنوشت این مرد خسته و مضطرب و مشوش چه خواهد شد و کار او دستآخر به کجا خواهد انجامید؟ این را با خواندن کامل رمان «گزارش آخرین تابستان» درخواهید یافت.
انتهای پیام/