چاووشی‌خوان دل ماست بهار

چاووشی‌خوان دل ماست بهار
چاووشی‌خوان دل ماست بهار
با همه اتفاق‌هایی که پشت سر گذاشتیم، ولی هر چه باشد باز هم بهار است، امسال بهار قرآن و بهار طبیعت یکی شده بود و چه خوش یُمن بود این تقارن. ما و باغستان‌ها و کشت‌زارهایمان، چشم به آسمان و رحمت الهی دوخته بودیم.
با همه اتفاق‌هایی که پشت سر گذاشتیم، ولی هر چه باشد باز هم بهار است، امسال بهار قرآن و بهار طبیعت یکی شده بود و چه خوش یُمن بود این تقارن. ما و باغستان‌ها و کشت‌زارهایمان، چشم به آسمان و رحمت الهی دوخته بودیم.

یادداشت نشریه تقاطع شماره 35 | بهار که فقط آغاز یک فصل نیست؛ دلت باید بهاری باشد. برای ما که حساب روزهایی که با غصه بیدار شده‌ایم و شب‌هایی که سرگشته و نا امید و با بُغض سر بر بالشت گذاشته‌ایم، از دست‌مان در رفته است؛ مایی که موسیقی مطلوب این روزهایمان محسن چاووشی است و صدایش...

شبکه‌های مجازی‌مان شده است اندوه؛ مایی که تک تک بیت‌های شعرمان نا امیدی است... و دیگر در خبرهایمان هم رنگی از جنس امید نیست!

آغاز سال با هشدارهای نارنجی و قرمز هواشناسی همراه بود؛ باران سیل‌آسا و رگبار و طوفان، مسافران نوروزی هفته اول تعطیلات را غافلگیر کرد و به‌یقین، شرایط جوی اگر در تعداد گردشگران داخلی تاثیری نداشته باشد در تعداد کشته‌شدگان حوادث رانندگی آغاز سال سهم بسزایی داشته است. 823 نفر کشته (آن هم در صحنه و نه مصدومانی که به بیمارستان‌ها منتقل شدند و آن‌جا از شدت جراحات جان باختند) و 21 هزار نفر مصدوم در تعطیلات نوروزی امسال در اثر حوادث رانندگی در جاده‌های کشور، سبب شد تا علاوه بر شرایط جوی، کیفیت پائین خودروهای داخلی، عدم رعایت قوانین و مقررات راهنمایی ورانندگی، شرایط نا ایمن راه‌ها و... بسیاری از خانواده‌های ایرانی در بهار عزادار شوند.

ما نه‌تنها ید طولایی در گوش نکردن به هشدارهای کارشناسان هواشناسی داریم، بلکه به توصیه مشفقانه مجریان محبوب صدا و سیما که امسال به گفته رییس سازمان، هشت درصد هم به مخاطبان انبوهش اضافه شده بود، گوش نکردیم... آمدند محبوب و متین و صادقانه روبه‌روی دوربین تلویزیون نشستند و گفتند: «هر کس از این وضع ناراضی است، جمع کند و برود!»

وقتی این حرف را زدند البته هنوز دلار آمریکا شصت و چهارهزارتومان نبود و سکه‌ی 46 میلیون تومانی را هم در خیال خودمان نمی‌دیدیم. به قول معروف، ما در وانفسای پاندومی کرونا با الکل شانزده هزار بار دست‌هایمان را شستیم تا زنده بمانیم که صعودِ دقیقه به دقیقه سکه و طلا و دلار و... را ببینیم؛ آه بکشیم و با حسرت نگاه کنیم... دولت سیزدهم سال سوم خود را سپری می‌کند و همچنان در گوش مردم این نجوا می‌آید که سید محرومان در سال 96 و بعد از شکست در انتخابات گفت: «خدا رحم کرد من رئیس جمهور نشدم که دلار 5 هزار تومان بشود!»

اما این روزها که دلار به آستانه 65 هزار تومان رسیده، نه از مداحی‌های تند مداحان حکومتی خبری است و نه از روزنامه‌های زنجیره‌ای‌شان که در دولت قبل تیترهای آن‌چنانی می‌زدند، و نه حتی از استوری‌های وقیحانه جماعتی از اینان! البته در این میانه، اگر خودی باشی و در صف اینان، هزار مساله نیز بیافرینی که آفریدند، شامل برخورد مومنانه این جماعت خواهی شد و اگر غیر خودی و یک اشتباه ساده هم مرتکب شوی، حسابت با کرام الکاتبین است.

نه از تدبیر خبری هست؛ نه خبر امیدوار کننده‌ای که نوید دهنده کاهش قیمت‌ها باشد و نه سیاست و سیاست‌ورزی که لااقل امیدوارمان کند. به قول مردم کوچه و بازار: «قیمت کدام کالا بالا رفته که دوباره پایین بیاید؟ رفته دیگه...!»

اما تلخی این ایام با تصاویر منعکس شده در رسانه‌های ملی و بین‌المللی از کودکان بی‌پناه فلسطینی در بیمارستان شفای غزه و گرسنگی وحشتناکشان؛ و تصویر پدری که فرزند خردسال کفن شده‌اش را در آغوش گرفته بود، تلخ‌تر شد! ماجرا از آن‌جا غم‌بارتر هم شد که پرچم سه رنگ کشورمان در کنسولگری ایران در مرکز سوریه به زمین افتاد و عالی‌ترین مقامات نظامی و مستشاران ایرانی در دمشق به شهادت رسیدند و بدن صد پاره‌شان در میان بهت و خشم روزه‌داران ایرانی به‌وطن بازگشت؛ خشمی که همچنان انتظار انتقام را می‌کشد و پاسخی قاطع به ددمنشی رژیم جعلی و تروریست اسراییل!

نمی‌شود از سال 1403 حرف زد و تاثیر اسفند و‌ انتخابات آخر سال گذشته را نادیده گرفت؛ انتخابات مجلس دوازدهم علی‌رغم همه تایید صلاحیت‌ها و حضور نامزدهایی از اقشار مختلف، نرخ مشارکت مردم بالاتر از 37 درصد نرفت و ترکیب نمایندگان استان در مجلس نیز به‌لحاظ گرایش سیاسی تغییر خاصی نکرد.

در قزوین، فاطمه محمدبیگی با ریزش بیش از 50 درصدی آرای خود نسبت به دوره قبل، و سردار آبنوش همدانی راهی مجلس شدند. در تاکستان اما سنت‌شکنی شد و جوان‌ترین نماینده ادوار مجلس در این حوزه به نام عباس بیگدلی به ثبت رسید.

روح‌اله عباس‌پور با وجود کاهش آرا همچنان نماینده بویین‌زهرا و آوج ماند. هرچند آن‌چه کارشناسان حوزه سیاسی مطرح می‌کنند این‌که نمایندگانی که اندکی بیش از 20 درصد آرای ماخوذه حوزه انتخابیه خود را کسب کرده و به مجلس راه یافته‌اند، در محافل سیاسی چگونه عمل خواهند کرد و چقدر زبان گویای مردم حوزه انتخابیه مربوطه خواهند بود؟

قطار تغییرات مدیران استان همان‌گونه که انتظار می‌رفت پس از انتخابات کلید خورد و مدیران کل «راه و شهرسازی» و «فنی و حرفه‌ای» در روزهایی که ادارات هنوز نیمه تعطیل بودند، تغییر کردند؛ تغییری که در فضای مجازی ظاهرا به مذاق برخی خوش نیامد و انتقادها از همان آغاز سال از انتصابات استاندار شروع شد.

با این انتقادها، اعلایی استاندار آیا همچنان به تغییرات مدیریتی در استان ادامه داده و در مقابل فشارها کوتاه نخواهد آمد، یا با آن‌چه این روزها در نتیجه دو انتصاب اخیر رخ داده، ترمز دستی را خواهد کشید؟ گرچه این سوال به صورت جدی مطرح است که با ترکیب جدید نمایندگان استان در مجلس دوازدهم، خود اعلایی در قزوین می‌ماند یا او هم این استان را به مقصد دیگری ترک خواهد کرد؟

ولی هر چه باشد باز هم بهار است. امسال بهار قرآن و بهار طبیعت یکی شده بود و چه خوش یُمن بود این تقارن. ما و باغستان‌ها و کشت‌زارهایمان، چشم به آسمان و رحمت الهی دوخته بودیم.

مسافران نوروزی به قزوین آمدند و رفتند؛ گرچه گفته شد که بیش از 700 هزار نفر به استان ما آمدند، اما چندان خبری از این همه گردشگر و مسافر نبود، حتی نیمی از ظرفیت هتل‌ها و اقامتگاه‌های شهر هم پُر نشد! هم‌چنان‌که بعد از سال‌ها زیرساخت چندانی به این حوزه اضافه نشد و در بر همان پاشنه سال‌های قبل چرخید. جشنواره‌های نوروزی هم بی‌رمق‌تر از گذشته برگزار شد. ضمن این‌که از ظرفیت فضای مجازی فیلتر شده هم‌استفاده مطلوب نشد تا حداقل آمار گردشگران افزایش یابد.

روزهای نوروز مصادف بود با شب‌های قدر که به‌نام امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام مزین است. راستی چه کسی می‌داند، شاید در یکی از همین شب‌های عزیز، قلبی از فرط استیصال شکست؛ پدری آبرویش را پیش خدا گرو گذاشت؛ مادری برای شفای فرزند بیمارش دست به دعا شد؛ کاسبی رزق و روزی‌اش را از خدا خواست؛ دختر جوانی جهیزیه‌اش را ساخت و پسری سقفی برای تشکیل زندگی... و زوجی، فرزندی از خدا طلب کردند؛ خداست دیگر... صدای بندگان را می‌شنود و با دل شکسته‌شان راه می‌آید... شاید امسال جوانه امید شکوفه کند.

صدای چاووشی در گوشم می‌پیچد: «حدیثی، آیه‌ای، چیزی بخوان مادر، پریشانم... پریشانم!»


انتهای پیام/

https://www.titrqazvin.ir/news/18313

مطالب پیشنهادی از سراسر وب