رجب رحمانی نمانیده پرسابقه استان قزوین در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با تقاطع از روزهایی که برای نماینده نشدنش قانون تصویب کردند تا حمایت همیشگیمردم میگوید.
رجب رحمانی نمانیده پرسابقه استان قزوین در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با تقاطع از روزهایی که برای نماینده نشدنش قانون تصویب کردند تا حمایت همیشگیمردم میگوید.
گفتوگوی تفصیلی نشریه تقاطع شماره 6 | رجب رحمانی هجدهم اسفند سال 1331 در خانواده ای کشاورز، متدین و حوزوی در شهر تاکستان دیده به جهان گشود. سه خواهر و سه برادر داشت که یکی از برادران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. او که دارای چهار دختر و یک پسر است، دوران ابتدایی و دبیرستان را در تاکستان گذرانده و سال 1350 وارد خدمت سربازی شده و دو سال بعد فعالیت خود را در آموزش و پرورش آغاز کرد. سال 1354 تحصیلات دانشگاهی را آغاز کرده و همزمان با تحصیل در دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، شغل آموزگاری را نیز ادامه داد.
سال 1355 و با اعلامیههای امام راحل، جرقههای انقلاب در ذهنش ایجاد شد و در دوران دانشجویی نیز دانشکده فنی و کشاورزی جزو اولین دانشکدههایی در کشور بودند که به انقلاب پیوستند، همچنین پس از انتشار مقاله اهانتآمیزی در روزنامه اطلاعات هفدهم دی 1356 که اعتقاد و باور مردم ایران را جریحهدار کرد جریان انقلاب در کشور توفنده شد و رجب رحمانی نیز از هیچ کوششی برای همراهی با امام و انقلاب و مردم دریع نورزید. آنچه در ادامه میآید گفتوگوی اختصاصی «تقاطع» با این نماینده پُر سابقه مجلس شورای اسلامی است.
از خودتان شروع کنیم و اینکه، پیش از آنکه با رای مردم تاکستان به مجلس چهارم راه پیدا کنید؛ چه میکردید و اساسا فعالیت سیاسی شما از چه زمانی شکل گرفت؟
در ایام شکلگیری انقلاب که دانشجو و معلم بودم نوارهای سخنرانی امام راحل را به تاکستان میآوردیم و پخش میکردیم. یک زمانی تمام اعضای خانواده را جمع کردم تا زمینه را آماده کنم، چرا که اطمینان نداشتم از دانشگاه سالم بیرون بیایم؛ چون در آن زمان تعدادی از دانشجویان به شهادت رسیده بودند و من هم در فعالیتهای سیاسی شرکت داشتم. در 21 و 22 بهمن سال 1357 در تحصن شرکت داشتم و بعد از فرمایشات امام راحل، کتابهای شهید مطهری را مطالعه کردم که این کتابها نیز در انقلاب تاثیرگذار بود.
خانه ما مأمن و پناهگاهی برای روحانیونی بود که از قم و مشهد میآمدند و بیشتر قطعنامه راهپیماییها را هم برادرم میخواند. هماهنگ شده بود تا نیروهای ارتش که در کرمانشاه بودند برای سرکوب مردم به ویژه افسران و همافران نیروی هوایی به تهران بیاید، در این زمان جوانان تاکستان با رهبری آیتا... شالی، جلوی لشکر کرمانشاه را گرفتند و بعدها آن روز تاریخی، روز تاکستان نامگذاری شد و این اتفاق در واقع لبیک مردم تاکستان به امام بود.
در کوران تبلیغات انتخاباتی مجلس چهارم، شما را به عضویت در حزب رستاخیر دوره پهلوی متهم کردند؛ اتهامی که در دو سه دوره بعد هم تکرار شد، ماجرای آنچه علیه شما مطرح شد، ناشی از چه چیزی بود؟
پس از پیروزی انقلاب، اولین مساله انتخابات مجلس بود، پیش از انتخابات جلسهای برای اینکه چه کسانی کاندیدا شوند، در سالن پیشاهنگی تاکستان برگزار شد. در آن جلسه، بیش از 80 درصد فرهنگیان به من رای دادند و تعدادی نیز به حاج قهرمان رای دادند و این اتفاق، جرقهای شد که چیزهایی برای من ساخته شود. همچنین متاسفانه در آغاز انقلاب، اختلافی بین دو نفر از علما رخ داد و من به حمایت از یک روحانی به قم رفتم و چوب حمایت از فردی را خوردم که کاش نمیرفتم، چرا که در قم مسایلی برای من مشخص شد.
اما عضویت من در حزب رستاخیز کذب محض است. در آن مقطع که چنین چیزی مطرح شده، من دانشجوی دانشگاه تهران بودم و دانشجو نمیتوانست عضو حزب باشد. سندی هم که به نام «رجب رحمانی» مطرح شده بود، طبق استعلام از ثبت احوال، 13 نفر در تاکستان به همین نام وجود داشت. به رغم این جوسازیها، با تایید تمام نهادهای انقلابی، دومین فرماندار تاکستان و پس از آن معاون آموزش و پرورش بودم.
افرادی که دست به جوسازی علیه من زدند تاریخی را اعلام کرده بودند که من در جلسهای شرکت داشتهام، درحالی که آن روز در دانشگاه تهران امتحان داشتم. برای خارج کردن من از صحنه، عضویت من را در حزب رستاخیز در دورههای مختلف مطرح میکردند و حتی در مجلس سوم قانونی تصویب کردند که افرادی که عضو رستاخیز بودند نتوانند عضو مجلس باشند. هدف از تصویب این قانون این بود که رجب رحمانی نتواند کاندیدا شود و عوامل آن هم تعدادی از رقبای انتخاباتی بودند و شبیه این موضوع در مجلس دهم نیز اتفاق افتاد و شرایط سنی را آنجا مطرح کردند. یکی از دوستان به آنها گفته بود آیا بهتر نیست که تصویب کنید افرادی که نامشان رجب رحمانی است اجازه شرکت در مجلس را نداشته باشند؛ چون قانون فراگیر است و دامن بسیاری از افراد را میگیرد، درصورتی که هدف شما رجب رحمانی است.
فکر میکنید راز اعتماد مردم شهرستان به شما ناشی از چه مسالهای است که برای شش بار توانستید بهعنوان نماینده از مردم تاکستان رای بگیرید؟
این موضوع در مرحله اول لطف خداوند و در مرتبه بعدی شناخت دیرینه و عمیق نسبت به ما از قبل از انقلاب است و حتی افراد مسن هم با من با احترام رفتار میکرده و میکنند و اولین شهید داوطلب جنگهای نامنظم شهید چمران برادرم بود. مردم تاکستان به من 10 دوره رای دادند و شش دوره به مجلس راه پیدا کردم و در یک دوره در سال 67 که راه نیافتم، اختلاف رای من 110 مورد بود و فرماندار وقت بهدلیل اخلال در امر انتخابات و سوءاستفاده از قدرت به شلاق، زندان و انفصال محکوم شد.
در یک دوره هم حق من ضایع شد و علیزاده عضو شورای نگهبان به من گفت؛ سه سال و نیم که از دوره سوم گذشته بود، رهبری گفت پرونده انتخابات تاکستان را بیاورید، نگاه کنم، در آن سالها در محل نماز جمعه تهران دفتر شکایات مردمی بود که نامهای را درباره انتخابات نوشته بودم که رهبری آن را خوانده بودند و با شنیدن این موضوع خوشحال شدم.
ولایت فقیه را بر مبنای فرمایشات امام بهعنوان ادامه ولایت ائمه دوست دارم، از سی سال گذشته تا الان، نماز غفیله را فقط به بهانه دعا برای سلامتی رهبری و نظام خوانده و میخوانم، شاید نماز روزانه من قضا شده باشد، اما نماز غفیله را با این نیت نگذاشتم قضا شود.
چرا به رجب رحمانی میگویند رجب سناتور؟
مردم شهرستان تاکستان 10 دوره به من رای دادند و در این دورهها، تمام افراد و اقشار باهم شدند، قبل از انقلاب فردی که دو دوره نماینده میشد را سناتور میگفتند. مردم تاکستان علیرغم تخریبها با هم اتحاد داشتند و از نظر اتحاد در کشور نمونهاند و 10 دوره رای دادند که در ایران بیسابقه است و امیدوارم بتوانم به مردم خدمت کنم. قالیباف که تازه رییس مجلس شده بود، برخی به شوخی گفتند رجب رحمانی سناتور است، گفتند نه اینطور نگویید، بگویید ششناتور است.
برخی معتقدند ریشه کسب رای شما در این شش دوره، خاستگاه سیاسی و گرایش اصولگرایی شما نیست، کما اینکه در همین دوره یازدهم، شورای ائتلاف نیروهای انقلاب استان از حاج رجب حمایت نکرد، اما مردم تاکستان به شما رای دادند.
جریانات اصولگرایی و اصلاحطلبی قابل احترام هستند و افرادی که در چارچوب نظام میگنجند، چه چپ و چه راست، خانواده انقلاب هستند. اصل قضیه کل مردم هستند و اصولگرا و اصلاحطلب آزاد هستند که به هر کسی رای بدهند اما در این سالها، مردم تاکستان و نخبگان سیاسی، کاندیداها و رقبای سیاسی هم در دورههایی به من رای دادند، پس خودم را مدیون تک تک مردم تاکستان میدانم و تمام آنها عزیز هستند و آنها را دوست دارم و باید به اندازه 10 نفر برای مردم کار کنم، اما آنطور که باید نتوانستهام کاری انجام دهم و شرمنده مردم تاکستان هستم.
شماری از تحلیل گران، تاکستان را سیاسیترین شهر استان میدانند که در طول سالهای پس از انقلاب، دستخوش تعارضها و اختلافات عمیق سیاسی بوده و شما را یک سوی این ماجرا میدانند، چقدر به این تحلیل باور دارید؟
مردم تاکستان شجاع، خودساخته و قوی هستند و حتی پیش از انقلاب نیز اینجا هیچ وقت ارباب و رعیتی نشده و روی مردم این شهر میتوان حساب باز کرد، در این فضاها عدهای تصوراتشان بر این است؛ اما در مسایل سیاسی، خط قرمز ما فرمایشات رهبری و ولایت مطلقه فقیه است و نماینده باید مستقل و مردمی باشد، جایگاه نمایندگی قابل تفویض نیست و در برابر کل کشور مسئول است و در مجلس ششم این موضوع را عملا نشان دادم و در جاهایی که ارکان نظام تحت تاثیر قرار میگرفت عکسالعمل نشان داده و اولین تذکر شدیداللحن را دادم.
شما با اینکه اصولگرا هستید؛ اما بیشترین تعامل و ارتباط را با اصلاحطلبان بهویژه در دورهای که سید محمد خاتمی رییس جمهور بود؛ داشتید، البته همزمان علیه آنان در مجلس سخنرانی میکردید؟
بعد از مجلس ششم باز هم رای آوردم، عدهای به خاتمی گفتند رجب رحمانی باز هم رای آورد، او گفت: مهندس رحمانی فردی نترس، شجاع، دلسوز و دنبال کار مردم و آزاده است و بههمین دلیل رای میآورد. انتقاد می کردم، اما از جاده ادب و انسانیت خارج نمیشدم، خاتمی هم برای نمایندگان احترام قایل بود.
موقعیت اصلاحطلبان در تاکستان را چگونه میبینید؟
افرادی که در دوره دهم اختلاف پیدا کرده بودند، بیش از چهل هزار رای آوردند، در این دوره، این میزان به 15 تا 16 هزار رای کاهش پیدا کرد که نشان میدهد نتوانستند از حمایت سران اصلاحات و اصولگرایان که با هم اتحاد داشته و با آنها بودند؛ برخوردار شوند، چون ردیف ملی برخی طرحها در دوره دهم از بین رفت، البته کار کردند اما بسته به موقعیت و شرایطی که همه باهم بودند نتوانستند پروژه کلان و ملی بگیرند و حتی برخی از مواردی که قبلا بود هم از بین رفت و احساس میشود خیلی افت پیدا کردند. البته کرونا در شرکت نکردن مردم در انتخابات تاثیر داشت و در مجموع مردم از عملکردها راضی نبودند و به همین دلیل رایها کاهش پیدا کرد.
حاج رجب رحمانی، آنگونه که شناخته شده و عملکردش در ادوار مختلف مجلس نشان داده، اصولگرایی تندرو بوده، اما در دوره یازدهم شما را فردی میانهرو دیدیم که کمتر حرف سیاسی میزند و بیشتر صحبتها و مصاحبههایش در باره مسایل مختلف استان و کشور است؛ این تغییر رویکرد از چه چیزی ناشی میشود؛ سن و سال شما یا به عبارتی پختگی یا محافظه کاری و تطبیق با شرایط امروز؟
جایی که نیاز است وارد میدان شدهام و در بزنگاهها، صحبت کردهام و در واجبهای عینی قطعا فرقی نکرده و حرف میزنم و سست و ضعیف نشدهام و هیچگاه روحیه محافظهکاری در من ایجاد نخواهد شد. رجب رحمانی اصولگرایی است با چارچوبهایی که رهبری تعریف کرده و به این معنا نیست که بقیه مردم و جناحها اجازه حرف زدن ندارند، هر دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا نقاط قوتی دارند که نمیتوان آنها را نفی کرد و اگر خوبیهای آنها متحد شود، اتفاقهای خیلی خوبی رخ خواهد داد.
در طول ادوار مختلف مجلس، چه در شش دورهای که شما بودید و هستید و چه در پنج دوره دیگر که نیروهای چپ یا اصلاحطلبان توانستند از شهرستان تاکستان به مجلس راه یابند، همیشه چند مساله در تاکستان حل نشده باقی مانده، قیمت کشمش و صادرات آن، مشکلات تاکداران بهویژه در حوزه آب و دسترسی به حق آبه «خر رود»، مساله عبور راه آهن از داخل بافت شهری و سایر موارد، چرا این مسایل همچنان بعد از چهل و یک سال، مشکل مردم تاکستان باقی مانده است؟
قیمت تضمینی کشمش بهعنوان کالای اساسی در سال 62 در قالب قانون تعریف شد و عده زیادی با آن مخالف بودند اما من مجلس را برای قرار گرفتن کشمش جزء مالاهای با قیمت تضمینی قانع کردم و این قانون ماندگار شد؛ البته قیمت کشمش به پیگیری نیاز داشت و قیمت آن باید در سال 30 درصد افزایش مییافت که سال گذشته اتفاق نیفتاد و ما چندین جلسه داشتیم و در نهایت قیمت کشمش 10 هزار تومان افزایش یافت و در اتحادیه اروپا و ترکیه موضوع کشمش را مطرح کردم.
اصلاح سیستم باغداری نیز در یک دوره مطرح شد و امسال با اصلاح قانون تضمین خرید، تورم و مسافرت به ترکیه وضعیت بهبود پیدا کرد و قیمت تضمینی قیمت پایه است، طرح فراز را نیز با زحمات فراوان پیگیری کردم. در کشور حدود 600 هزار هکتار باغ انگور وجود دارد که طبق قانون باید روش باغداری اصلاح شده و داربستی شود و در مجموع درحال حاضر وضعیت کشمش بد نیست؛ البته در حالت ایدهآل نیز قرار ندارد.
برای بررسی موضوع راه آهن نیز وزیر را به تاکستان آوردم و اعلام کرد که بر مبنای نظر وزارت راه و شهرسازی، بیرون بردن راه آهن از شهرها به ضرر مردم است و چنین بنایی نداریم. باید با مردم شفاف باشیم و اگر کاری انجام نشدنی نیست، بگوییم، باید راه قانونی را انجام داد؛ ردیف ملی گرفت تا کار پیش برود. با حرف کار انجام نمیشود.
در ماجرای انتخاب استاندار، شکاف عمیقی و اختلافات جدی بین طیفهای مختلف اصولگرایان در استان پیش آمد و حتی این اختلافات، منجر به تاخیر در انتخاب استاندار شد، ریشه این اختلافات چه بود که با وجود نامه چهار نماینده استان در مجلس به وزیر کشور و پیشنهاد سردار عراقی بهعنوان گزینه استانداری که گفته شد در پی اجماع اصولگرایان بر این گزینه صورت گرفته، اما افراد و طیفهای مختلف در پی گزینههای دیگری بودند؟
برای گزینه استانداری افراد مختلفی مطرح بودند و همه جریانها روی سردار عراقی اتفاق نظر داشتند و اتفاق نظر نمایندگان قزوین در مجلس هم بازتاب داشت. کارها در حال پیش رفتن بود و با وزیر کشور هم صحبت کردیم و نمایندگان کوتاه نیامدند، طبق آخرین جمع بندی، وزیر کشور اعلام کرد که فرمانده گل سپاه و رییس ستاد کل نیروهای مسلح بهدلیل مسئولیت بالایی که سردار عراقی در سپاه داشت و تحولاتی که قرار است در سپاه انجام شود، راضی نشدند این گزینه را از دست بدهند. در واقع احساس نیاز سپاه به او بیشتر بود با توجه به مسئولیتهای کلانی که برای سردار عراقی در نظر دارند.
بعد از سردار عراقی، گزینه دیگری مطرح شدند و نظر ما نیز در حد پیشنهاد و مشورت بود و به معنای دخالت نبود، ضمن اینکه اختلافی به آن شکل که در بیرون منعکس میشد بین نمایندگان درباره معرفی گزینه استانداری نبود. در انتخاب محمدمهدی اعلایی بهعنوان استاندار نیز از نمایندگان نظر خواستند و با توجه به پیشینه فعالیت او فکر میکنم یکی از بهترین افراد برای استان قزوین انتخاب شده، ولی این موضوع بههیچوجه مانع از نظارت دقیق مجلس نمیشود.
شایعاتی مطرح شد که شما به اتفاق آقایان عباسپور و سیاهکالی، دنبال حفظ آقای جمالیپور بودید، بعد که نشد، استاندار شدن آقای کولیوند را پیگیری کردید، این شایعه صحت داشت؟
جمالیپور از استانداران خیلی خوب بود و تعویض استاندار قزوین جزو اولویتهای وزارت کشور نبود و همین امر یکی از دلایل تاخیر در انتخاب استاندار بود. در زمان مسئولیت او، در شاخصههایی مانند امنیت و آرامش و سایر موارد، قزوین نمونه و جزو پنج یا شش استان برتر بود، ولی اینکه نمایندهها بگویند این استاندار را بردارید یا نه اتفاق نیفتاد.
وزیر کشور در جلسهای اعلام کرد که بنای دولت بر تغییر همه استانداران است و ممکن است از استانداران در سایر جاها استفاده شود. درباره کولیوند هم بحثهایی وجود داشت و اگر دولت او را هم مطرح میکرد، مخالفت جدی از طرف نمایندگان اتفاق نمیافتاد. گرچه کولیوند نهایی نشده بود تا درباره او از مجمع نمایندگان نظرسنجی شود. برای قزوین آقایان شمس، نامی، طاهرخانی، دیزانی، مردانی، سردار قیاسیراد و سردار قاسمی مطرح بودند، اما در مجموع اینطور نبود که در انتخاب استاندار قزوین دولت به تنهایی عمل کرده باشد و از استان نظرخواهی نشده باشد.
عملکرد جمالیپور را در دو سال مسئولیتش به عنوان استاندار قزوین چگونه دیدید؟
کارکرد او در بخشهای مختلف از جمله صنعت، پیگیری سدها و سایر موارد مثبت بود و زحمات زیادی انجام داد که باید به او خدا قوت گفت.
نگاه شما به دولت رییسی چگونه است و اینکه، چقدر خوشبین هستید که گرهی از انبوه مشکلات مردم در این دوره که هر سه قوه با هم هستند و اصولگرایان در همه ارکان تصمیمگیری حضور دارند؛ گشوده شود؟
این دولت موقعیتهایی دارد که دولت قبلی نداشت که انسجام سه قوه از جمله آنها است، برای پیشرفت امور هر چقدر هماهنگی باشد، بهتر است؛ البته دولت با چالشهایی مانند کسری بودجه هم مواجه است که در طی چند سال اخیر داشتیم. کرچه قبول ندارم که خزانه خالی تحویل دولت داده شده، بدهیهایی این دولت داشته و بخشی هم از قبل بوده، ولی دولت فعلی بیشتر از دورههای قبل با مشکل کسری بودجه مواجه است.
برجام از دیگر مسایل مطرح است و اگر این مذاکرات با وقت کُشی همراه نشود و نظرات بدون قید و شرط بوده و هر طرف به تعهدات خود پای بند باشد، و حقوق ملت و منافع ملی مراعات شود، چیز بدی نیست؛ البته اینکه مسایل کشور را مانند گذشته به مذاکرات گره بزنیم، خطا است. نباید در مقابل دشمن خود را ضعیف نشان دهیم. با چارچوبهایی که بدعهدیها نباشد، آمریکا به تعهداتش عمل کند، اختیارات و موافقتنامهها اصلاح شود و اختیاراتی که به دو طرف اعطا شده مساوی باشد، موافق احیای برجام هستم.
حاج رجب قرار نیست بازنشسته شود، چون شنیدهایم قصد شرکت در انتخابات مجلس دوازدهم را هم دارید؟
بنا دارم دو سال باقی مانده را با قدرت عمل کنم تا بخشی از کارهای اساسی انجام شود، بعد گار را به آیندگان خواهیم سپرد.
شما با شش دوره حضور در مجلس، ظاهرا در زمره دو سه نمایندهای هستید که بیشترین حضور در ادوار مختلف مجلس را داشتهاند؛ بهگونهای که میشود شما را «شیخ الوکلا» نیز نامید، تایید میکنید؟
من در مقایسه با فداکاریهایی که از طرف شهدا و افرادی مانند سردار سلیمانی برای اسلام و نظام انجام شده، کار زیادی انجام ندادهام اما از نظر طول دوره نمایندگی شاید این حرف درست باشد و از ته قلبم از عملکردم نسبت به محبتهای مردم و نظام شرمندهام و آنطور که باید و شاید نتوانستم کار کنم.
همواره حاشیههای مختلفی پیرامون شما مطرح است از جمله در باره آقازاده شما؛ تا به حال در این باره توضیح ندادهاید، این حاشیهها از چه چیزی ناشی میشود؟
پسرم کارشناس ارشد حقوق خصوصی است و در حد خود از مسایل سیاسی آگاهی دارد؛ جوان روشنی است و نسبت به نظام و رهبری در حد قابل قبولی باور دارد و با جوانان و مردم ارتباط خوبی دارد. یک زمانی از زبان شخص محترمی مشکلاتی را مطرح کردند و همیشه خواستهاند برای من دردسر و پروندهسازی و درگیری ایجاد کنند تا ما از کار اصلی خود دور شویم. چند سال پیش، در محفلی که جمعی از سیاسیون و نخبگان بودند، عنوان شده بود که رحمانی حالا حالاها انتخابات را رها نمیکند و نماینده است؛ باید کاری کنیم بعد از او اگر پسرش خواست وارد میدان شود ریشهاش را بزنیم و برایش پرونده بسازیم تا کلا بریده شود. ممکن است هر فردی در سن و سال جوانی اشتباهی داشته باشد و در مواقعی در سن 16 یا 17 سالگی برخوردی داشته که از آن سوءاستفاده کردند.
در حال حاضر در مجلس، کارکنان مجلس از او به خوبی یاد میکنند، اما اگر سوء استفادهای داشته باشد اولین کسی که دستش را قطع میکند، خود من هستم و هیچ تعارفی هم ندارم، گاهی اوقات بچههای ما چوب خود ما را میخورند و برای تخریب و از گردونه خارج کردن ما، مسایلی را مطرح میکنند و اگر اعلام کنند فرزندم در جایی خطایی مرتکب شده و سوء استفاده کرده، اولین نفری که برخورد میکند خودم خواهم بود.
فرزندان مسئولین باید از جمیع جهات سالمتر و مرتبتر از سایر افراد باشند. انتقادهای سازنده را میپذیریم، اما مسایل تخریبی، تضعیف و پروندهسازی با انتقاد تفاوت دارد. پسرم بهعنوان همراه و مشاور من، دلسوزانه پیگیر امورات مردم است و شناخت عمیقی از مشکلات مردم بهویژه در بخش بهداشت و درمان، مسایل منطقه و امورات کشور دارد و بخشی از بار و زحمات دفترم نیز بر عهده اوست.
در سن و سال او، مدیران رده بالای زیادی داریم، اما او مسئولیت خاصی ندارد و با عشق و علاقهای که به مردم دارد، پیگیر مسایل آنهاست، اما توسط برخی افراد که مخالف سیاسی یا منطقهای من هستند کم لطفی و بیانصافی در مورد او انجام میشود و در صدد تخریب او هستند که در واقع هدف اصلی من هستم. در مجموع گاهی خانواده و اطرافیان مسئولان سپر بلای مسئولان هستند.
از روزهایی که قزوین زیرمجموعه استان زنجان بود و بعد استان شد بگویید، چه شد که استان شد؛ خیلی شلوغ شد و نقش تاکستان چه بود؟
یکی از خواستههای مردم شریف قزوین، استان شدن و جداشدن از استان زنجان بود، برای این موضوع زحمات زیادی کشیده شد، اما لایجه دولت برای تاسیس استان قزوین در مجلس چهارم رای نیاورد و منجر به شلوغی قزوین شد. حتی به یاد دارم وقتی از وزیر کشور وقت برای سخنرانی دعوت کردیم، مردم اجازه سخنرانی به او ندادند. در مسجد النبی، آقای نصری نماینده وقت قزوین سخنرانی کرد و گفت: برادرمان رجب رحمانی از ابتدای کار همراه ما بوده و هیچگاه ما را تنها نگذاشته است
پس از آن اتفاق، آیتا... ابوترابی نامهای نوشت که من آن را برای آقای هاشمی رفسنجانی بردم که ایشان با ترک جلسه هیات دولت، با من صحبت کرد و گفت که این موضوع یک بار طرح شد و رای نیاورد، اما من در تمام ادوار پیگیر بودم و الان که قم استان شده، این امکان هم برای قزوین هم وجود دارد که مجددا لایحه ای به مجلس داده شود که موضوع پس از طرح مجدد رای آورد. در جریان بررسی مجدد در مجلس، از 185 نفر از نمایندگان برای الحاق تاکستان به استان جدید قزوین امضا جمع کردم که در نهایت تاکستان نیز زیرمجموعه قزوین قرار گرفت.
در نوبت اول که رای نیاود، دو سه روز مانده به رای گیری خواب دیدم که در مجلس درحال فعالیت هستیم و آیتا... باریکبین هم هست و پشت میکروفن صحبت میکرد و عصای باریکی داشت که این عصا یک باره شکست و زمین افتاد. صبح که بیدار شدم نگران شدم که قزوین رای نمیآورد و در نهایت با چند رای کمتر رای نیاوردیم و برخی نمایندگان اعلام میکردند که اگر قزوین، استان شود باید خراسان و سایر استانها هم چند استان شوند که البته این موضوع بعدها اتفاق افتاد.
در کمیسیون برنامه و بودجه برای راهاندازی استان، اعتبار ویژه جذب شد که حدود 47 میلیارد تومان در آن زمان بود. تاکستان نقش اساسی در استان شدن قزوین داشت. ما و آیتا.. ابوترابی پیگیر موضوع در وزارت کشور بودیم و البته آیتا.. باریکبین که نقش زیادی در استان شدن داشت. باید این نکته را هم بگویم که قزوین پس از استان شدن، واقعا رشد و توسعه پیدا کرد و ما هم همیشه در خوشی و ناخوشی استان همراه بوده و هستیم.